رابطه بین عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی با هدایت مسیر شغلی: نقش واسط های خودپنداره تحصیلی
هدف پژوهش حاضر ارایه مدل علی جهت بررسی رابطه عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی با هدایت مسیر شغلی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 99-1398 بود. 284 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی بر حسب جنسیت و پایه تحصیلی وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه انگیزش تحصیلی حالتی (درخشان و همکاران، 1396)، پرسشنامه عاطفه آموزشگاهی (مک کوچ، 2003)، پرسشنامه خودپنداره تحصیلی (لی و همکاران، 2005) و پرسشنامه رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا (کرید و پاتون، 2004) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی می توانند به طور معناداری از طریق خودپنداره تحصیلی بر رشد مسیر شغلی تاثیرگذار باشند. با توجه به نتایج، می توان راه رسیدن به رشد مسیر شغلی را در پرتوی توجه به عاطفه آموزشگاهی، انگیزش تحصیلی و خودپنداره تحصیلی برای دانش آموزان فراهم نمود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.