ارزیابی کارنامه جنبش اخوان المسلمین در افغانستان معاصر
جنبش اخوان المسلمین در دهه 1960 در شرایطی که افغانستان از نظر سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی در وضعیتی بحرانی و نابسامان بسر می برد، تشکیل شد. با به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق در سال 1978م و تغییر اوضاع سیاسی، این جنبش به سرعت وارد مرحله جدید شد و گفتمان «جهاد» را بعنوان راهبرد اصلی برای دستیابی به اهداف خود اعلام نمود و از این طریق نقش مهمی در بیداری اسلامی و تحولات دهه های 1970 و 1980 آن سامان سیاسی ایفا کرد. با سرنگونی رژیم خلقی و پیروزی مجاهدین (1992) یکی از شاخه های اخوان (جمعیت اسلامی) دولت اسلامی تشکیل داد و شاخه دیگر اخوان (حزب اسلامی) علیه این دولت شورید و در نهایت این دولت چنان تضعیف شد که بابرآمدن خلافت گرایان طالبان، در 1996 سرنگون شد. ایده اصلی نوشتار حاضر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی با رویکرد تفسیری و با بهره گیری از مستندات تاریخی، علل شکست اخوان المسلمین در این کشور را در تاسیس حکومتی مقتدر و باثبات پی جویی نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد علل ناکامی این جنبش را باید در دو دسته عوامل درونی و بیرونی جستجو کرد؛ اختلافات داخلی، قومیت گرایی، روی آوردن به دنیازدگی و روزمره گی، افراطی گرایی، فاصله گیری از آرمان های تعریف شده اخوان، ضعف ایدیولوژی سیاسی از یک سو و سرکوب گری رژیم های حاکم، وابستگی به قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، امتزاج با جریان های تکفیری و سکولار از سوی دیگر از جمله مهمترین عوامل داخلی و خارجی آن به شمار می رود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.