خدا در فلسفه افلاطون
معانی مختلفی از واژه خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرایی می توان تصوراتی همچون تییسم، پانتییسم، پاننتییسم و دییسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفه خود ارایه کرده است؟ با توجه به بررسی رسایلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، می توان گفت افلاطون تلقی واحدی را مد نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگی هایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، می توان گفت که تلقی وی به تییسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمی دهد، می توان با توجه به این رویکرد، افلاطون بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمایوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجه ایم. برخی صانع را اسطوره ای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر می گیرند که با توجه به این تبیین می توان گفت افلاطون منشا الهام پاننتییست ها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطوره ای و صانع را خدای افلاطون معرفی می کنند که به تصور تییسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلق های سه گانه، منشا تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر می نماید می توان تصور وی را به تییسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتییستی از خدا ارایه می دهد. همچنین در رسایل متعدد وی می توان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارایه نمود. بنابراین می توان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.