پایایی و پویایی کمالیسم در سیاست خارجی معاصر ترکیه
افزایش نفوذ احزاب اسلام گرا از اواخر دهه ی 1980 میلادی و به ویژه به قدرت رسیدن حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در جمهوری ترکیه از اوایل هزاره ی کنونی، پرسش های گوناگونی را راجع به سرنوشت ایدیولوژی مورد ترویج نخستین رهبران این کشور، که به نام بنیان گذار آن، مصطفی کمال آتاترک، کمالیسم خوانده می شود، برانگیخت؛ زیرا این ایدیولوژی بر نوعی سکولاریسم بنا شده بود و مدرن سازی ترکیه به شیوه ی غربی را در دستور کار داشت. استمرار حضور حزب یادشده در راس هرم قدرت در سال های متمادی نیز پرداختن به این مسئله را ضروری تر کرده است. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این پرسش است که «کمالیسم در عرصه ی سیاست خارجی معاصر ترکیه از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟» و در این راه با جست و جوی داده های مختلف در مورد مهم ترین عرصه های سیاست خارجی این کشور، به ارزیابی این فرضیه پرداخته است که «اگر چه کمالیسم هنوز ایدیولوژی قدرتمندی در سیاست خارجی ترکیه بوده اما تعدیل هایی را نیز شاهد بوده و از برخی جهات با افول مواجه شده است». بازه ی زمانی پژوهش حاضر، از تاسیس حزب رفاه، مهم ترین سلف حزب عدالت و توسعه، توسط نجم الدین اربکان در سال 1987 آغاز شده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و جمع آوری داده های مورد نیاز، به طریق اسنادی و کتابخانه ای بوده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که شش اصل تشکیل دهنده ی کمالیسم، یعنی مردم گرایی، ملی گرایی، دولت گرایی، جمهوری خواهی، لاییسیته و انقلابی گری از پایایی یکسانی در سیاست خارجی معاصر ترکیه برخوردار نبوده و برای سیاست ورزان این کشور میزان متفاوتی از اهمیت را دارا بوده اند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.