فقدان انسجام درونی در نظریه معنویت مدرن با تاکید بر رابطه میان عقل و دین
معنویت مدرن نظریهای است که طی چند دهه اخیر از سوی پارهای از روشنفکران تجددگرا در کشور ما مطرح شده است. براساس این نظریه، امروزه معنویت دینی برای بشر مدرن کارآمدی خود را از دست داده و او را با رنج و سرگردانی مواجه ساخته است. لذا این رویکرد، درصدد است براساس عقلانیت مدرن، معنویتی متناسب با نیاز انسان امروزی ارایه دهد. به هر تقدیر، ازآنجاکه حقانیت هر رویکرد فکری و فلسفی دستکم وابسته به آن است که از انسجام درونی میان مولفهها و اجزای نظریه خود برخوردار باشد، پژوهش حاضر میکوشد با تاکید بر یکی از مسایل بنیادین فلسفه دین (رابطه عقل و دین)، نظریه معنویت مدرن را از زاویه انسجام و هماهنگی درونی میان مولفههایش تحلیل و واکاوی نماید. نتیجهای که در این تحقیق با روش کتابخانهای و شیوه توصیفی تحلیلی حاصل آمده، گویای آن است که معنویت مدرن در این جهت دارای اشکالات و ابهامات عمدهای است. نتیجه مزبور، با ارایه شواهد متعددی همچون تعبدگریزی، اثباتناپذیری مدعیات دینی و... در پژوهش حاضر نشان داده شده است.
عقل ، دین ، عقلانیت مدرن ، معنویت مدرن ، عقل گرایی ، عقلانیت حداکثری ، ایمان گرایی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.