تدوین چارچوب مفهومی برنامه ریزی مشارکتی محله محور در شهرهای ایرانی؛ مطالعه موردی: محله های سیروس، جوادیه و هفت چنار شهر تهران
امروزه مشارکت در امور اجتماعی از اصول اصلی توسعه پایدار به حساب میآید. در حوزه مدیریت شهری نیز قدرت یافتن شهروندان و تاثیرگذاری آن ها در امور شهری هسته اصلی رهیافت مشارکتی است. به طوریکه در بازآفرینی بافت های فرسوده طی سه دهه اخیر از این رهیافت به عنوان کلید حل مشکلات و اجرای موثر برنامههای نوسازی یاد شده است. اما تجارب نشان میدهد آنچه که با عنوان مشارکت در مدیریت شهری در ایران مورد توجه قرار گرفته بیشتر ناظر بر تامین مالی و استفاده ابزاری از مشارکت است. در این مقاله تلاش شده است با مطالعه تجربه نوسازی در سه محله سیروس، جوادیه و هفتچنار تهران که با رویکرد برنامهریزی کالبدی - فضایی و برنامهریزی مشارکتی اجرا شده است ضمن احصاء موانع مشارکت، الگویی برای اجرای پروژههای آتی ارایه شود. روش تحقیق این مطالعه کیفی و از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. حجم نمونه 30 نفر از مدیران و کارشناسان نوسازی است که در این پروژهها و یا پروژههای مشابه فعالیت داشتهاند. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که موانع موجود در دو دسته عوامل ساختاری و عاملیتی قابل دستهبندی است. بدین صورت عوامل ساختاری در سطح کلان شامل ساختارهای سازمانی و در سطح خرد شامل عوامل حقوقی (قوانین و مقرارت) و عاملیت در دو سطح خرد یعنی عوامل فردی و سطح کلان یعنی بعد سازمانی در جلب مشارکت شهروندان مانع ایجاد می کنند. بنابراین برای جلب مشارکت مردم باید این عوامل ساختاری و عاملیتی با یکدیگر هماهنگ کرده و تعامل مثبت و دوسویه بین آن ها برقرار نمود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.