کودکی، بزهکاری، حبس: روایتی از برآمدن دارالتادیب در عصر پهلوی
«کودکی» پدیده ای مدرن است که کمتر مورد کاوش تاریخی-جامعه شناختی قرار گرفته است. در دیدگاه غالب، کودک درون دستگاهی روان شناختی تعریف می شود و موجودی معصوم، آسیب پذیر و نیازمند حمایت است. این شکل برساخت کودک به شیوه ای درونماندگار، تجربه های متفاوت دیگری از کودکی را خلق و طرد می کند. اما کودکی موجودیتی یکپارچه نیست و نباید از دریچه معیارهای برساخته ی آن به تمامی تجربه های متکثر اجتماعی اش معنا بخشید. در این مقاله تلاش کردیم با رویکردی تاریخی، یکی از این کودکی های مطرود را برجسته کنیم و از خلال آن به بررسی زمینه های پیدایش دارالتادیب به عنوان نخستین فضای اختصاصی حبس کیفری کودکان بپردازیم. بدین منظور از ملاحظات نظری و مفروضات روش شناختی تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکویی بهره برده و تلاش کردیم با بررسی اسناد تاریخی، روایت بدیعی از تجربه ی کودکی در ایران برسازیم. نتایج نشان می دهد ادراک کودکی در عصر پهلوی اول بر مبنای «کودک نیازمند تربیت» بود و کودکان مجرم در این دوران با شکلی از آسیب شناسی تربیتی بازنمایی می شدند. سوژه ای که در این گفتمان مورد تادیب قرار می گرفت «طفل بدذات» بود که با تغییرات تاریخی پیش آمده، بدل به «طفل بزهکار» شد. ایدیولوژی حمایت در همدستی با گفتمان روان شناسی کودک را همچون موجودی آسیب پذیر تولید می کردند و دارالتادیب در نتیجه ی چنین فرآیندی تجلی فضایی یافت.
دارالتادیب ، تربیت ، کودکی ، حبس ، روان شناسی ، بزهکاری
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.