بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و خوش بینی تحصیلی با فلسفه آموزشی معلمان دوره متوسطه دوم
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و خوش بینی تحصیلی با فلسفه آموزشی معلمان دوره متوسطه دوم است. برای بررسی هدف پژوهش با گرد آوری داده ها از معلمان دوره متوسطه دوم نظری به شیوه تصادفی - طبقه ای و با بهره مندی از روش توصیفی - همبستگی به تحلیل داده ها پرداخته شد. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی(ریکتس، 2003)، خوش بینی تحصیلی بیرد و همکاران(2010) و فلسفه های آموزشی (سادکر و سادکر، 1997) بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار SPSSv25 در قالب آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که میان بعد کارآمدی در مولفه خوش بینی تحصیلی با فلسفه آموزشی پایدارگرایی، پیشرفت گرایی و فلسفه آموزشی بازسازی گرایی و میان بعد اعتماد به والدین و دانش آموزان با فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی، پایدارگرایی، پیشرفت گرایی و وجودگرایی، همچنین میان بعد تاکید تحصیلی با فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. از دیگر یافته های پژوهش می توان به ارتباط مثبت و معنا دار مولفه نوآوری از متغیر گرایش به تفکر انتقادی با فلسفه های آموزشی پایدارگرایی، پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی، همچنین بعد بالیدگی با فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی، پایدارگرایی و وجودگرایی و نیز بعد تعهد از مولفه گرایش به تفکر انتقادی با فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی، پایدارگرایی، پیشرفت گرایی، بازسازی گرایی و وجودگرایی اشاره کرد. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که سهم مولفه های تعهد(0/040) و اعتماد به والدین و دانش آموزان (0/260) از سایر مولفه های گرایش به تفکر انتقادی و مولفه های خوش بینی تحصیلی در تبیین فلسفه آموزشی بیشتر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.