نقد مبانی روش شناسی مطالعات تجربی نظریه سرمایه انسانی و ارائه راه حل مناسب
شواهد تجربی زیادی موید این مطلب است که تاثیر سرمایه انسانی بر بهره وری ودریافتی افراد در مشاغل، بنگاه ها، صنایع و مناطق جغرافیایی گوناگون، یکسان نیست. این تفاوت ها گویای این مطلب است که واحدهای مورد تحلیل، دارای ساختار ناهمسان سلسله مراتبی می باشند. طرفداران روش و فن چند سطحی ادعا می کنند که در چنین شرایطی، روش هایی که این ساختار ناهمسان را نادیده می گیرند (مانند روش حداقل مربعات معمولی)،برای استنباط آماری قابل اعتماد نیستند. در مطالعات تجربی نظریه سرمایه انسانی، علی رغم استفاده گسترده از روش کلاسیک OLS، توجه ناچیزی به مشکلات آماری ناشی از کاربردروش های تخمین کلاسیک در شرایط ناهمسان سلسله مراتبی شده است. در این مقاله، مناسب بودن روش و فن چند سطحی را برای تحلیل ساختار بهره وری و دریافتی در چهارچوب نظریه سرمایه انسانی، بررسی نموده ایم و برای رسیدن به این منظور به موارد زیر پرداخته ایم: 1. نشان داده ایم که داده های مورد استفاده برای آزمون نظریه سرمایه انسانی، دارای ساختارهای گوناگون سلسله مراتبی هستند. 2. چگونگی توجه به ساختار سلسله مراتبی در الگو، تبیین شده و اثرمنظور نمودن این ساختار بر تخمین ها (ضریب ها و واریانس های مربوطه) را ارزیابی نموده ایم. 3. نشان داده ایم که روش و فن چند سطحی، برآوردهای قابل اعتمادی برای استنباط آماری فراهم می نماید. همچنین قابلیت های زیادی برای جستجوی علل تفاوت دریافتی و بهره وری بین کارگران مختلف گروه بندی شده در بنگاه ها، صنایع یا مناطق گوناگون دارد. از سوی دیگر،این روش امکان برآوردهای تجربی برای آثار خارجی ناشی از تراکم نسبی سرمایه انسانی را، که سال های متمادی مورد علاقه اقتصاددانان بوده است، فراهم می کند.