ارزیابی شدت بیابان زایی با استفاده از مدل مدالوس و روش های زمین آماری (مطالعه موردی: غرب استان گلستان)
بیابان زایی مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زاییده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان بر می گردد. پارامترهای ادافیکی و فرآیندهای موثر بر وضعیت خاک، اقلیم، آب زیرزمینی، پوشش گیاهی و مدیریت از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر پدیده بیابان زایی در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک می باشند. این پارامترها با استفاده از مدل های مختلف در مناطق مختلف بررسی می شوند. براین اساس این تحقیق با هدف ارزیابی شدت بیابان زایی با استفاده از مدل مدالوس و مبتنی بر معیار آب زیرزمینی و خاک در غرب استان گلستان انجام شد.
به منظور تعیین نقشه واحد کاری، از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تفسیر عکس های هوایی، باند پانکروماتیک و چند طیفی تصاویر ماهواره ای لندست و بازدیدهای صحرایی استفاده شد. روش های زمین آمار مورد استفاده در این تحقیق شامل روش کریجینگ، روش تخمین گر موضعی (GPI)، روش توابع شعاعی (RBF) و روش عکس فاصله (IDW) بوده است. در مدل مدالوس از 6 معیار و 20 شاخص به منظور ارزیابی شدت بیابان زایی استفاده شد. امتیازدهی هر یک از شاخص ها در سطح واحد کاری تعیین گردید. نقشه هر یک از معیارها با استفاده از رابطه میانگین هندسی بین شاخص ها دست آمد. برای ارزیابی صحت نتایج مدل، کلاس بیابان زایی در هر یک از واحدهای کاری با توجه به شواهد میدانی، عمل ارزیابی مشاهده ای و بصری انجام و سپس اقدام به مقایسه آماری طبقه کلاس بیابان زایی مدل با نظر کارشناسی شد. برای صحت سنجی نتایج مدل ها، از نرم افزار SPSS و آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شد.
در این تحقیق متوسط وزنی امتیاز شدت بیابان زایی منطقه 135 به دست آمد که بیانگر کلاس متوسط می باشد. از نظر پهنه بندی شدت بیابان زایی، منطقه در سه کلاس کم و ناچیز با درصد فراوانی 27 و متوسط با درصد فراوانی60 و شدید با درصد فراوانی13 طبقه بندی گردید. از بین معیارهای بیابان زایی، معیار مدیریت و سیاست با متوسط وزنی (148)، معیار غالب و موثر بیابان زایی بوده و پس از آن معیار پوشش گیاهی (145)، معیار خاک (141)، معیار فرسایش (138)، معیار اقلیم (122) و معیار آب زیرزمینی (121) در رتبه بعدی معیارهای موثر بیابان زایی منطقه قرار گرفتند. همچنین مهم ترین شاخص های بیابان زایی به ترتیب، شاخص های مقاومت در برابر خشک سالی، عملیات حفاظتی و شوری خاک است. این شاخص ها در واحدهای کاری اراضی رهاشده، اراضی شور و ماندابی و اراضی شوره زار واقع در قسمت های شمال شرقی منطقه، باعث افزایش روند بیابان زایی شده اند. در پایان توزیع مکانی کلاس ها به صورت مناطق دارای بیابان زایی کم و ناچیز در بخش جنوبی و شرقی منطقه، کلاس متوسط در بخش غربی، مرکزی و شمالی و نهایتا کلاس شدید بیابان زایی در بخش شمال شرقی منطقه قرار توزیع داشتند.
با توجه به نتایج بدست آمده که نشان دهنده تبخیر و تعرق بالای منطقه، گسترش روند شوری اراضی، ایجاد جاده سازی غیر اصولی و زهکشی ناقص می باشد، به نظر می رسد مدیریت بیابان زایی غرب استان گلستان به عنوان یکی از قطب های کشاورزی، باید در اولیت مدیریتی مسیولان و کارشناسان ادارات اجرایی قرار گیرد. بر این اساس پیشنهاد می شود به منظور کنترل روند بیابان زایی و رسیدن به توسعه پایدار در منطقه، تصفیه پسابهای صنعتی و خانگی برای استفاده مجدد مصارف مختلف، استفاده از سیستم های نوین آبیاری اراضی کشاورزی، قرار دادن محصولات زراعی کم نیاز از نظر مصرف آب در تناوب زراعی منطقه و همچنین آموزش های لازم برای توجیه کشاورزان به منظور استفاده از سموم و کودهای شیمیایی در منطقه جهت کنترل بیابان زایی صورت گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.