طراحی الگوی مفهومی عشق برند بر مبنای نظریه کنش متقابل نمادین
بر مبنای نظریه کنش متقابل نمادین، انسان تنها موجودی است که پدیده ها را از راه تعامل خود (من) با ذهن در زمینه جامعه تفسیر می کند و می شناسد. در پژوهش حاضر، ماهیت عشق برندهای کالایی بادوام در بازارهای مصرفی، در قالب الگویی مبتنی بر نظریه کنش متقابل نمادین و با هدف تفکیک جوهر و اعراض آن تبیین شده است.
از منظر هدف، پژوهش بنیادی است و در دسته پژوهش های کیفی مبتنی بر مصاحبه عمیق مرحله ای قرار دارد. تحلیل داده ها بر مبنای روش تحلیلی نظریه داده بنیان و در قالب شیوه تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش، افراد درگیر در فرایند تصمیم خرید برندهای کالایی در کلان شهرها بود که بهروش گلوله برفی و با کفایت نظری، 7 مشارکت کننده برای نمونه پژوهش انتخاب شد.
با استفاده از چارچوب سه گانه خود، ذهن و جامعه، الگویی ماهیتی با تفکیک جوهر و عرض آن طراحی شد. تعداد 50 مفهوم در قالب 19 مضمون شناسایی و تفکیک شد که از این تعداد، فقط 5 عنصر مربوط به جوهر عشق برند است. 6 مفهوم نیز در قالب عوامل زمینه ای شناسایی شد که مفهوم عشق برند آنها شکل می گیرد.
عشق برند مفهومی شناختی غریزی است که وجه تمایز آن از مفاهیم مشابهی همچون دوستی، شهوت، پیوند و اعتیاد به برند در پنج عنصر عقده های فردی، احترام، نمادگرایی غلبه بر جدایی و یکتایی است. در ضمن عوامل زمینه ای طبقات اجتماعی، گروه های اجتماعی، پیشینه تاریخی و مردسالاری و زن سالاری در شکل گیری مفهوم عشق برند اهمیت دارند.
جوهر و عرض ، خود ، عشق برند ، ذهن ، سازمان اجتماعی ، کنش متقابل نمادین
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.