بازخوانی پارادوکس حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین (مطالعه موردی: بحران سوریه)
حاکمیت، عنصر بنیادین و قوام بخش در شکلگیری و استمرار دولتهای مدرن در روابط بینالملل به حساب میآید. این مفهوم، با گذشت زمان، با تحول ماهوی مواجه شده به گونهای که در دوره معاصر، حاکمیت مطلق به حاکمیت نسبی و توام با مسوولیت تبدیل شده است. در این چارچوب، مفهوم اولیه و رایج مداخله و ارتباط آن با حاکمیت در حقوق بینالملل نیز با تغییرات جدیدی مواجه شده چنانچه با تفسیر مضیق از حاکمیت، مفاهیمی مانند مداخله بشردوستانه و دکترین مسوولیت حمایت، مورد تاکید قرار گرفتهاند. در این میان، بحرانهایی نظیر بحران لیبی، سوریه، یمن و... با تعارض منافع متکثر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، پارادوکس حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین را نمایانتر ساخته است. این مقاله تلاش نموده تا به بررسی این سوال بپردازد که حقوق بینالملل معاصر چگونه به پارادوکس نسبت حاکمیت و مداخله، واکنش نشان داده است؟ از این رو، هدف از انجام این پژوهش که از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای و اینترنتی بهره گرفته است، بررسی رویکرد و قواعد حقوق بین الملل کنونی در رابطه میان حاکمیت و مداخله است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در پرتو ارتباطات بین المللی و شکل گیری وجدان دسته جمعی بشری و تزاید مسئولیت کشورها بویژه تحت تاثیر وجدان جهانی سایبری، نسبت حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین در راستای تقویت گفتمان تحدید حاکمیت به سود مداخله و تقویت گزاره حاکمیت توام با مسوولیت دولتها و همراستا با منافع قدرتهای بزرگ سوق داده شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.