مقایسه اثربخشی آموزش خانواده با رویکرد واقعیت درمانی گلسر و رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی به واسطه ارتقای عملکرد خانواده
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش خانواده با رویکرد واقعیت درمانی گلسر و رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی به واسطه ارتقای عملکرد خانواده بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی پایه پنجم و ششم نواحی سه گانه شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی مرحله ای 75 دانش آموز همراه با اولیاء آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین گردیدند. گروه اول با روش مبتنی بر واقعیت درمانی گلسر و گروه دوم با روش مبتنی بر رویکرد عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس به مدت دو ماه و نیم، آموزش های لازم را دریافت نموده و گروه سوم (گروه گواه) در این مدت مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس یک و چند متغیری و آزمون تعقیبی LSD مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مداخلات بر عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی کودکان موثرند. اما، میانگین تفاوت نمره عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی کودکان بین گروه های اول و دوم معنادار نیست.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.