بررسی اصول و معیارهای مدیریت مطلوب شهری از دیدگاه سه مکتب لیبرالیسم، سوسیالیسم، و اسلام
مدیریت مطلوب شهری موردتوجه بسیاری از کشورهای جهان بوده است؛ این مفهوم ریشه در مکاتب لیبرال و پسامارکسیستی دارد و در پی آن است که از طریق ایجاد فضایی دموکراتیک در یک شهر به افزایش مشارکت همگانی در شهر منجر شود و اگر به شاخص های حکمرانی خوب به مدیریت شهری توجه شود، درنهایت باعث خواهد شد تا شهروندان و مسیولان شهری در فضایی آزادانه و به دور از هرگونه ابهام و سوء مدیریت به اداره شهرها بپردازند که نتیجه آن ایجاد شهرهایی با مسیولان پاسخگو و شهروندانی قانونمدار خواهد بود. حکمرانی خوب از دو ایدیولوژی سیاسی عمده نشیت گرفته است: دیدگاه نیولیبرالیسم که حداقل دخالت دولت و حداکثر دخالت سازمان بازار را تجویز میکند و دیدگاه سوسیالدموکراسی که در پی شناخت و بهره گیری از کارایی بازار در شرایطی است که بر استانداردهای عدالت اجتماعی و بهبود اقتصادی درازمدت استوار است و به ایجاد زیرساختهای سیاسی و نهادی و توانمندیهای اجتماعی توجه دارد. درنقطه دیگر دیدگاه اسلام هست که با نگاهی جامعتر به اصول حکمرانی خوب توجه میکند. هدف از این پژوهش بررسی معیارهای مدیریت مطلوب شهری از دیدگاه مکاتب سیاسی است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است و جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای است. در این تحقیق، با توجه به مقایسه نتایج دیدگاه سه مکتب مدیریت مطلوب شهری، میتوان بیان کرد که کلیه شاخصهایی را که در مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم برای مدیریت شهری مطلوب ارایه شده اسلام در زمانهای دور بدانها اشاره کرده است و حتی بسیار جزییتر و کامل تر به شاخص های مطلوب در همه ابعاد توجه داشته است که حتی در قالب عدالت اجتماعی سعی داشته با توجه به جایگاه اجتماعی و درآمد افراد به توزیع امکانات و تسهیلات شهری بین شهروندان توجه داشته باشد. بنابراین، مدیریت شهری مطلوب از دیگاه اسلام نسبت به دو دیدگاه قبلی از جامعیت بیشتری برخودار است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.