مطالعه تاریخی مدیریت دعوا توسط قاضی و قلمرو دخالت آن در دادرسی مدنی ایران
تحولات تاریخی مدیریت دعوی در نظامهای حقوقی پیشرفته حاکی از این است که قسمت اعظم تلاشها در عرصه دادرسی، آفرینش نظامی عادلانه و حقیقتمدار بوده است. رسیدن به این مطلوب، نیازمند طراحی شیوهای دقیق و جامع از فرآیند دادرسی است که در آن هریک از بازیگران دعوا، یعنی دادرس و اصحاب دعوا از امکاناتی برابر برای رسیدن به رای برخوردارند هدف ما در این مقاله؛ با اعمال قواعد کارا مانع از بیدقتی، تحمیل هزینه، فرصتسوزی و فشارهای روانی ناشی از استرس دعوای حقوقی میگردد.
این مقاله به صورت توصیفی - تحلیلی و به روش کتابخانهای با ابزار فیشبرداری جمعآوری و نگارش شده است.
در این مقاله با پایبندی به اصل صداقت و بدون جانبداری غیر علمی و غیر کارشناسی نسبت به موضع و با احترام به حقوق معنوی مولفین تهیه و تدوین گردیده است.
یافتههای تحقیق حاکی از این است که با عنایت به تحولات مثبت و سازندهای که در زمینه مدیریت دعوا حادث گردیده است که همکاری توام با حسن نیت دادرس و اصحاب دعوا را رقم زده است مشاهده قوانین، اصول حاکم بر فرآیند دادرسی و دکترین حقوقی نشان میدهد که در حوزه امور موضوعی و امور حکمی، توزیع نقشها تا حد زیادی متعادل است. و این تعادل نشان از مدیریت صحیح دعوا توسط قضات و طرفین میباشد.
در دعوای مدنی هرچند برتریهایی وجود دارد و این برتری در زمینه امور موضوعی متعلق به اصحاب دعوا و در زمینه امور حکمی متعلق به دادرس است، اما این تفوق نسبی سبب نمیشود که نقش دادرس در اداره امور موضوعی و نقش اصحاب دعوا در اداره امور حکمی نقشی منفعل و کماهمیت باشد. درواقع مدیریت دعوا جلوهای از بررسیهای تحلیلی توام با مسایل اقتصادی مرتبط بوده و به دنبال درک بهتر از دعوا به مثابه پدیدهای حقوقی اقتصادی از منظر اداره رفتار متقابل بازیگران دادرسی میباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.