تحلیلی بر دیپلماسی نظامی چین درقبال ایران
هدف اصلی از نگارش این مقاله، تحلیل سیر تکاملی تنظیم و پیشبرد مراودات نظامی و دیپلماسی تسلیحاتی جمهوری خلق چین در قبال جمهوری اسلامی ایران است. چین، امروزه در چارچوب موازنه قدرت بین المللی، به عنوان مهم ترین قدرت نوظهور در پهنه شرقی قاره آسیا شناخته می شود. در این راستا، با بهره گیری از مواضع نخبگان سیاسی و اسناد رسمی چینی، نگارندگان مقاله ی حاضر بر آن هستند تا به این پرسش پاسخ دهند که چه عواملی در تنظیم و پیشبرد همکاری های تسلیحاتی چین با ایران موثر بوده اند؟بر اساس فرضیه این پژوهش، سیر مراودات تسلیحاتی و دیپلماسی نظامی چین در قبال ایران به طور کلی به سه دوره تقسیم بندی می شود. از 1979 تا 1990، در عین تلاش برای فایق آمدن بر عقب ماندگی نظامی و توجه به سودآوری اقتصادی، چین در تلاش بود تا از طریق همکاری های نظامی با ایران، در راستای تحقق توزیع متوازن تری از قدرت در آسیای غربی گام بر دارد. تا سال 2012، با عنایت بر اهمیت فزاینده ی مولفه آمریکا در سیاست خارجی چین، پکن اصلاحاتی در تعاملات نظامی خود با ایران اجرا نمود. اما از بعد از روی کار آمدن شی جین پینگ در سال 2013، چین-که حالا خود را در ساحت قدرتی بزرگ می پندارد-نگاه راهبردی تری به مراودات نظامی و همکاری های تسلیحاتی با ایران دارد.
روابط نظامی ، همکاری تسلیحاتی ، دیپلماسی نظامی ، چین ، ایران
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.