تحلیل عنوان در چند رمان فارسی معاصر بر اساس نظریه ی دیوید لاج
قطبهای استعاری و مجازی، یکی از نظریههای زبانی مشهور معاصر منسوب به رومنیاکوبسن از نظریه پردازان معروف در این زمینه است که معتقد است برای تکمیل هرکلام، یکی از قطبهای استعاری یا مجازی زبان فعال می شود. از نظر وی، قطب مجازی زبان در نثر استفاده می شود و قطب استعاری در شعر. دیویدلاج ضمن تفسیر نظریه ی یاکوبسن بیانمی دارد که در نثر، علاوه بر روابط مجاورت و قطب مجازی زبان، قطب استعاری نیز وجود دارد. لاج ادبیات داستانی نوگرا را تلفیقی از روابط مجاورت و مشابهت یا همان قطب استعاری و مجازی زبان میداند. از نظر او اگرچه قطب استعاری در رمانهای نوگرا به شکلی آشکار وارد نشده است، اما نویسندگان آنها شگردهایی را بهکار می برند که نثری که در اصل مجازی است، شکلی استعاری به خود بگیرد و در نتیجه رمانهای نو، عناوینی استعاری داشته باشند. پرسش اصلی ما در این پژوهش این است که در رمانهای معاصر فارسی، عنوان داستان و متن، بر اساس نظریه زبانشناختی دیوید لاج، چگونه از نظر زبانشناختی و معنایی از یکدیگر تاثیر پذیرفتهاند و سبک داستانی، چگونه در شکلگیری عنوان نقش داشته است؟ در این پژوهش، شش رمان شاخص و برگزیدهی فارسی از جمله «سمفونی مردگان، بوف کور، بازی آخر بانو، همنوایی شبانهی ارکستر چوبها و مدیر مدرسه» را بر اساس دیدگاه دیوید لاج با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نشان داده ایم که عنوان در این رمانها از نظر معنایی و زبانشناختی تحت تاثیر ساختار معنایی و سبکی متن است؛ بدینگونه که در تمام این رمانها به جز «مدیر مدرسه»، عنوان متاثر از فضای معنایی و سبکی اثر، جنبه استعاری دارد و در رمان «مدیر مدرسه» که سبکی ریالیستی دارد، عنوان نیز بر اساس قطب مجاز شکل گرفته است. اگرچه در همه این رمانها قطب مجاز و استعاره با هم عمل کرده و جنبه مجازی زبان، در برخی موارد همان کارکرد استعاره را داشته است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.