تحلیل ساختاری داستان عاشقانه وامق و عذرا بر اساس الگوی روایی تودوروف
شاعران و نویسندگان کهن همواره از حکایت برای گسترش اندیشههای خود استفاده میکردند. عنصری بلخی شاعر قرن چهارم هجری، داستان عاشقانه وامق و عذرا را به شعر درآورده است. در این مقاله، برای دریافت شیوه شاعری عنصری در وامق و عذرا و تحلیل این حکایت، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده شده است. یکی از عمدهترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف، پیرفتهای آن و یکی از کارکردیترین عوامل موثر انسجام نظاممندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پیرفت در ساختار این حکایت است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پیرفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر موثر در طرح منظومه وامق و عذرا بدنه اصلی مقاله را تشکیل میدهد. روش کار در این پژوهش خوانش این حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی بهدستآمده نشان میدهند بر مبنای کنشها، گزارهها و خط سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پیرفتها در این حکایت بهطور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است و با توجه به ساختار ساده این روایت قدیمی، میتوان چنین تعریف ثابتی را برای گونه کلاسیک برشمرد که «گزاره» های تکراری در آن زیاد است، بسیار کم پیش میآید که در «پی رفت» هایش ساختارشکنی رخ دهد و علیت «متن» آن به سوی روایات اسطورهای (علیت آشکار) گرایش دارد.
پی رفت ، تحلیل ساختاری ، تودوروف ، روایت ، وامق و عذرا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.