از زاویه دید «پرنده» تا ادراک حسانی «موش کور»: فرآیند بسط قلمروهای سوبژکتیو در تجربه نظاره گری سینمایی
نظریه روانکاوانه فیلم، متاثر از پارادایم کارتزینی، با تاکید بر فاصله میان ناظر و فضای سینمایی، تجربه نظاره گری را به مثابه عمل اساسا چشم چرانانه یک سوژه درون گرا تشریح می کند. با نگاهی تبارشناسانه می توان ظهور سینما را در پیوند با پیدایش محیط های شهری مدرن در پایان قرن نوزدهم در نظر گرفت. زندگی شهری مدرن، یک گونه نوین از تجربه ادراکی را پدید آورد: تجربه حضور در میان توده شهری. پژوهش حاضر که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد با بازخوانی آرای متفکرانی همچون گوستاو لوبون، شارل بودلر و والتر بنیامین در رابطه با ویژگی های ادراکی «مرد جمعیت» و تجربه مشارکت در توده جمعی، از این مباحث در راستای تحلیل تجربه نظاره گری سینمایی بهره گیری کند. مقاله می کوشد این نکته را روشن سازد که تجربه سینمایی، در تضاد با تجربه انزوا و عزلت گرایی در نظریه روانکاوانه، اساسا تجربه ای گروهی و جمعی است، و تماشاگر سینما را می توان یک توده جمعی در نظر گرفت که عمل ادراک و احساس را به صورت گروهی انجام میدهد. مقاله پیشنهاد می کند که تفاوت این گونه ادراک و احساس گروهی با تجربه تماشای انفرادی می تواند موضوع پژوهشهای متنوعی در حوزه «مطالعات مخاطبان» و «مطالعات دریافت» باشد که در ایران تاکنون کمتر مورد توجه بوده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.