ساختار حکمروایی در ایران بر اساس نظریه حکمروایی چندسطحی
حکمروایی رویکردی نوین است که از سال 1970 جایگزین مدیریت سنتی شده و پژوهش های متعددی را در نقاط مختلف جهان را به خود جذب نموده است. تاکنون گونه های مختلفی از این رویکرد در ادبیات حکمروایی در جهان ارایه شده است که یکی از این گونه ها، حکمروایی چندسطحی است. در ایران نیز در سال 1396 از این نظریه به منظور ارایه الگویی برای حکمروایی منطقه کلان شهری مشهد استفاده شده است. هدف مقاله حاضر استفاده از این نظریه حکمروایی چند سطحی به منظور سنجش ساختار مدیریت شهری و منطقه ای در است.
روش پژوهش برای دستیابی به هدف پژوهش حاضر، روش کیفی است. در راستای دستیابی به اهداف مقاله ابتدا شاخص های نظریه حکمروایی شهری بر اساس روش بازنگری پژوهش استخراج شده، سپس به شناخت ساختار مدیریت شهری و منطقه ای ایران بر اساس روش مرور سیستماتیک پرداخته شده و در پایان بر اساس شاخص های استخراج شده حکمروایی چندسطحی، وضعیت حکمروایی ایران مورد سنجش قرار گرفته است.
از میان شش شاخص های مورد بررسی، مدیریت شهری و منطقه ای ایران در سه شاخص (فضای شبکه ای، فضای چندمرکزی قدرت، و محو بودن مرزها) وضعیت نامطلوب، در دو شاخص (فضای مشارکتی و کثرت گرایی) وضعیت تا حدی مطلوب، و در یک شاخص (فضای چند بازیگری) وضعیت مطلوبی دارد.
نتایج حاصل از بررسی شاخص های شش گانه پژوهش، بیانگر وضعیت نامطلوب حکمروایی در ایران از دیدگاه حکمروایی چندسطحی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.