تغییر الگوی کشت و اثرات آن بر ساختار اقتصاد پایدار (مطالعه موردی: نواحی روستایی استان گیلان)
کشاورزی نقش کلیدی در توانمند سازی دولت در رسیدن به خودکفایی غذایی و حفظ آن دارد. رشد پایدار کشاورزی به طور قابل توجهی به فرایند تحول آن بستگی داشته که به نوبه خود با تغییر در الگوهای کشت مرتبط می باشد. تعیین الگوی بهینه کشت از جمله مسایلی است که در اقتصاد کشاورزی موردتوجه فراوان است. مطالعات مختلف توسعه اقتصادی، اهمیت تغییر الگوی کشت را در فرایند توسعه روستایی خاطرنشان کرده و بر نقش آن به عنوان یک عامل مهم در کاهش تفاوت درآمدی و فقر خانوارهای روستایی تاکید دارند. هدف از این مقاله تاثیر بررسی اثرات تغییر الگوی کشت بر ساختار اقتصادی از دیدگاه روستاییان با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری می باشد که مطالعات کتابخانه ای و میدانی دررابطه با روستاهای شهرستان های آستارا، تالش و رودسر استان گیلان صورت گرفت. به این منظور 390 خانوار در روستاهای این سه شهرستان که دست به تغییر الگوی کشت از برنج به کیوی زدند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی - علی است. نتایج نشان می دهد که اعتبار اندازه گیری شده هر پنج مدل اندازه گیری و نیز مدل پنج عاملی مرتبه دوم برای بررسی اثرات تغییر الگوی کشت قابل قبول می باشد. در نهایت رونق تولید (30/0)، افزایش سرمایه گذاری (18/0)، بهبود فضای کسب وکار (66/0)، کاهش بدهی روستاییان (46/0) و کاهش مهاجرت (22/0) از بارهای عاملی را تبیین می نماید. براین اساس می توان گفت الگوی کشت مرکبات بر ساختار اقتصادی روستاهای موردمطالعه نقش موثری را ایفا نموده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.