تحلیل پدیدارشناختی از ابعاد ریخت شناسی مکان در ورودی های شهر تهران
هدف از مطالعه حاضر ارایه مدل تحلیلی ابعاد ریختشناسانه ورودی، مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی و بررسی ورودیهای اصلی شهر تهران میباشد. روش تحقیق کیفی-کمی بوده است. در بررسی نمونه از روش تحلیل اسنادی و مشاهده کامل (کارشناسمحور) و از روش پیمایش (108 نفر) استفاده شده و دادهها به صورت کیفی-کمی تحلیل شدهاند. از آنجا که بررسی مشکلات ورودی های شهری از منظر رویکرد پدیدارشناسی بررسی نشده، نوآوری پژوهش از حیث رویکرد و انتخاب نمونه موردی است. نتایج تحلیل کارشناسانه نشان داد که ورودیها از حیث جهتیابی نسبتا مطلوب و از حیث شناسایی نامطلوب هستند. نتایج تحلیلی پرسشنامهها، ضمن تایید رویکرد کارشناسانه نشان دادند که ورودی ساوه در ابعاد شناسایی و با امتیاز عددی 77.8 ٪ (مجموع امتیاز طیف کم و خیلی کم) در نامناسب ترین وضعیت است و از حیث کاراکتر جهتیابی نیز در وضعیت متوسط (56 ٪) قرار دارد. در این میان ورودی دماوند با امتیاز 66.7 ٪ در بهترین وضعیت است. در رابطه با انواع هویت قابل تشخیص، ورودی ساوه تنها شامل عنصر طبیعی است و ورودی دماوند از حیث پوششگیاهی (88 ٪) و فعالیت قابل انجام (63 ٪) در بهترین وضعیت قرار دارد. همچنین، ورودی کرج، بعد از دماوند بهدلیل وجود عناصر کالبدی (64 ٪) و کاربریهای شاخص (66 ٪)، مطلوب ارزیابی شده است. در تمامی ورودیها طیف غایی درون بودگی محقق نشده و تنها در ورودی دماوند (11 ٪) این سطح، بسیار کم ادراک شده است. براساس یافتهها، برای ایجاد ورودی مطلوب باید به هویت «شناسایی» و «جهتیابی» توجه داشت. نوآوری این پژوهش در انجام مطالعهای برای شهر تهران میباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.