مدل یابی احساس تنهایی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری: بر اساس حمایت اجتماعی با نقش واسطه ای خودکارآمدی
هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی احساس تنهایی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری بر اساس حمایت اجتماعی با نقش واسطهای خودکارآمدی بود.
روش پژوهش، توصیفی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری، شامل کلیه ی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مراکز روان درمانی شهر تبریز در سال 1399 بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر به عنوان نمونه، انتخاب و پرسش نامههای احساس تنهایی Russell (1980)، حمایت اجتماعی Sherborn و Stewart (1991) و خودکارآمدی Nicholas (1989) را تکمیل نمودند. اطلاعات توسط روش آماری ضریب همبستگی و تحلیل مسیر و با کمک نرم افزار SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج نشان داد، مسیر مستقیم از حمایت اجتماعی به خودکارآمدی (0/0001 = P، 0/360 = β)، از نظر آماری معنی دار بود، اما مسیر مستقیم از حمایت اجتماعی به احساس تنهایی (0/950 = P، 0/007 = β)، از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین حمایت اجتماعی (0/004 = P، 0/141- = β)، به شیوه ی منفی و به روش غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی بود.
با توجه به نتایج به دست آمده می توان با بهره گیری از برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزشی، در تشریح نقش حمایت اجتماعی و تقویت خودکارآمدی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری، اقدام نمود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.