رویکرد علوم شناختی به نقش خلاقیت در توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی از جمله دغدغه های بنیادین هر جامعه ای بوده و چیستی و نحوه تحقق آن را می توان زیربنایی ترین موضوع اقتصاد توسعه در نظر گرفت. در طول تاریخ علم اقتصاد، اندیشمندانی بزرگی در این زمینه به نظریه پردازی پرداختند. این مقاله سعی دارد تا با رویکرد جدیدی به تبیین این موضوع بپردازد. برای این منظور، ابتدا به سیر تطور اندیشه های توسعه پرداخته شده که در آن نقش سرمایه انسانی در دیدگاه های مختلف توضیح داده شده است.یافته های این مطالعه نشان می دهد که علوم شناختی به عنوان یکی از علوم میان رشته ای نوین در عصر حاضر، بستر و ظرفیت جدیدی را برای واکاوی پدیده توسعه اقتصادی فراهم نموده است. با عنایت به این که «خلاقیت» از «مغز انسان» نشات می گیرد، می توان از یافته های علوم شناختی برای تبیین پدیده خلاقیت و نقش آن در فرایند توسعه اقتصادی بهره گرفت. در واقع خلاقیت و نواوری و کارافرینی برخاسته ازآن پیشرانی قدرتمند در جهت توسعه اقتصادی جوامع است و توسعه اقتصادی با شناسایی انسان های خلاق و نوآور و کارآفرین و بسترسازی در جهت پرورش و تربیت انسان های خلاق و توسعه سرمایه انسانی و بالتبع آن ایجاد اشتغال مبتنی برنواوری و دانش بنیانی و افزایش درامد تحقق می یابد. در این مطالعه سعی شده است با روش مروری- تحلیلی به تبیین پدیده مورد نظر یعنی نقش خلاقیت بر توسعه اقتصادی با رویکرد علوم شناختی پرداخته شود. یافته ها و نتایج تجربی پژوهش های مشابه و تجربه اخیرکشورها نشان می دهد که خلاقیت یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مولفه های موثر بر توسعه اقتصادی کشورهای پیشرو می باشد. تمرکز بر این دیدگاه می تواند قابلیت های ویژه علمی، فنی و کاربردی برای سیاستگذاران و برنامه ریزان فراهم کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.