کاربرد منطق فازی در تحلیل کمی راهبردهای مقابله با بیابان زایی با رویکرد آسیب شناسی
مبارزه با بیابان زایی مستلزم ارزیابی و پایش نوع و شدت تخریب اراضی، تعیین علل تخریب اراضی رخ داده و انتخاب و اعمال اقدامات مناسب برای مقابله با این مشکل است. از طرفی از آنجا که بیابان زایی یک مشکل تکنولوژیکی ساده نیست بلکه یک مسیله اقتصادی اجتماعی پیچیده است که حاصل عملکرد و برهم کنش میان عوامل متعددی است که همیشه در محیط های غیرقطعی و تحت تاثیر شدید قضاوت های مبهم و غیرصریح قرار می گیرند، همواره خلا روشی که بتواند معیارها و راهکارهای مختلف را در نظر بگیرد و از آن میان بر مبنای ساختاری سیستماتیک و دیدگاه گروهی، راه حل های بهینه و قابل استناد را ارایه دهد، مشهود است؛ ازاین رو مقاله حاضر با هدف تلفیق تیوری فازی و روش های تصمیم گیری چندشاخصه به منظور ارزیابی راهبردهای مقابله با بیابان زایی به صورت موردی در دشت یزد- خضرآباد طی سال 1398 تا 1399 شکل گرفت و در این راستا از مدل دیماتل فازی استفاده شد. بر این مبنا در ابتدا با تشکیل ماتریس تصمیم گیری فازی، شدت اثر یا میزان اثرگذاری و اثرپذیری اوزان معیارها و راهبردها برآورد شد و پس از فازی زدایی و تشکیل نمودار علی فازی، راهبردهای نهایی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. بر مبنای نتایج حاصل شده، از دیدگاه مدل ارزیابی دیماتل فازی، راهبرد جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی (18A) با شدت تاثیر و تاثر (903/0= Di+Ridef) و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی (31A) با شدت تاثیر و تاثر (367/0=Di+Ridef)، تاثیرگذارترین راهبردها به منظور دستیابی به هدف ارزیابی شدند. بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های مقابله با بیابان زایی در منطقه مطالعاتی، نتایج به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.