منطق فازی و اعتباریات عملی در قضایای اخلاقی
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمی توان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قایل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیر پیوسته مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق فازی» یا «منطق ابهام» الگویی از استدلال های توام با تقریب در ارزیابی های انسانی به دست می دهد و می تواند با جایگزین کردن متغیرهای زبانی با متغیرهای عددی، مفاهیم، متغیرها و سیستم های نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیه سازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتا درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزش گذاری می شود. در این نوشتار بر اساس بازنمایی مولفه ای ارزش های «درستی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات می شود که تا کنون، منطق فازی کامل ترین مرجع شناخته شده ارزش گذاری در قضایای اخلاقی، به منظور نیل به ارزیابی های دقیق در تصمیم گیری های پیچیده انسانی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.