پاسخ گویی دانشگاه های ایران به بازار کار از منظر خبرگان آموزش عالی
پاسخ گویی از ضرورت های اندازه گیری عملکرد، ارزشیابی و نیازهای یک نظام کارآمد و خدمتگزار مردم سالار، محسوب می شود. نظر به شروع موج بیکاری به ویژه در قشر دارای تحصیلات عالی در کشور که از دهه 1370 آغاز شد، دانشگاه ها متهم به ناکارآمدی در قبال پاسخگویی به بازارکارند که این امر می بایست با بررسی ابعاد مختلف موضوع، شناسایی و ارایه شود. هدف این پژوهش ارایه چارچوب مفهومی برای پاسخ گویی دانشگاه های کشور به بازارکاراست.
این تحقیق در چارچوب پارادایم تفسیری و مطالعه کیفی قرار می گیرد که برای تحلیل اطلاعات و داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. روش نمونه گیری و گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان آموزش عالی بود که براساس نمونه گیری ملاک محور و زنجیره ای انتخاب شدند.
یافته ها:
هفده مولفه در 4 بعد است شامل: بعد سیاست گذاری، ساختاری و مدیریتی (8 مولفه)، بعد آموزشی، مهارتی و پژوهشی (5 مولفه)، بعد فرهنگی (2 بعد) و بعد قوانین ومقررات (2 مولفه).
نتیجه گیری:
به منظور کم شدن شکاف وضع موجود با وضعیت مطلوب دانشگا ه ها در جهت پاسخ گویی به بازارکار و به خصوص کاهش بیکاری و افزایش رضایت دانش آموختگان، اعتمادسازی بین دانشگاه و بازار کار و نیز محبوبیت بیشتر دانشگاه در این زمینه، انتظار می رود سیاست گذاران و به خصوص برنامه ریزان آموزش عالی توجه و عنایت ویژه ای را به مولفه های این پژوهش داشته باشند، اهم این مولفه ها عبارتند از: :تعامل دانشگاه با بازارکار، ارایه برنامه ریزی درسی و آموزش های کاربردی و مهارتی مبتنی بر بازارکار، توجه به انتصاب مدیران دانشگاهی پاسخ گو در قبال بازار کار، تقاضا محور شدن رشته ها و پذیرش دانشجو، ارایه آمار از وضعیت بازارکار، تعداد دانشجو و دانش آموخته به جامعه، مقابله با مدرک گرایی، اصلاح قوانین بازار کار و آیین نامه جذب و ارتقای هییت علمی.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.