بررسی معناشناختی اسلوب کنایه در ترجمه های قرآن کریم (مطالعه موردی جزء سی ام قرآن کریم)
یکی از نکاتی که در ترجمه متون ادبی بایستی بدان توجه شود کارکرد ظرافت های بلاغی است که موجب تاثیرگذاری بر خواننده و رسایی معنا می شود. از آنجا که ادیب با برگزیدن زبان ادبی اغراضی را دنبال می کند؛ از این رو در ترجمه متون علاوه بر رعایت اصول ترجمه و برگزیدن بیان متناسب با زبان مقصد، بایستی ظرافت های به کار رفته در زبان مبدا در ترجمه لحاظ شود. از جمله متونی که صنایع بیانی در آن به گونه ای دل نشین و هدفمند تجسم یافته، قرآن کریم است. در میان صنایع بلاغی، کنایه یکی از ظریف ترین صنایعی است که در بسیاری از آیات الهی نمود بارزی دارد. در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی پس از بررسی عملکرد برخی مترجمان در ترجمه آیات کنایی جزء سی ام قرآن، میزان توانمندی و دقت هر یک از مترجمان در دریافت معنای کنایی و انتقال آن به زبان مقصد ارزیابی می گردد. نگاهی به ترجمه های قرآن گویای این حقیقت است که مترجمان در برخی موارد به معانی کنایی آیات به درستی دست نیافته و در ترجمه های خود، معنای تحت-اللفظی و یا خود واژه عربی را به کار برده اند که در این حالت، ترجمه آنان به ترجمه معنایی گرایش پیدا کرده است؛ از این رو در ترجمه های بررسی شده در خصوص کنایه های قرآن کریم نمی توان ترجمه ای را معرفی کرد که تمامی کنایه های مورد بحث در این پژوهش را به درستی ترجمه کرده باشد. در واقع مترجمان در ترجمه آیات کنایی تقریبا یکسان عمل نموده و در بعضی موارد به بار کنایی آیات بی توجهی کرده و به ذکر معنای اصلی واژگان اکتفا نموده اند.
ترجمه ، کنایه های قرآن ، جزء سی ، معناشناختی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.