تحلیل داستان پیر چنگی برپایه الگوی روایی گریماس
بیان مسئله:
داستان پیر چنگی ازجمله داستانهای جذاب مولوی در دفتر اول مثنوی است که خوانشهای متفاوتی از آن صورت گرفته و هر خوانش، یکی از ابعاد معنایی و وجوه پنهان آن را برکاویده است. در این پژوهش، به تحلیل ساختار روایی این داستان برپایه الگوی روایی گریماس پرداخته میشود. هدف اصلی، ترسیم طرح روایی و فهم موضوع اصلی داستان از راه تشخیص کارکرد و کنش است؛ ضمن اینکه به پرسشهای زیر بهگونهای مشخص پاسخ داده میشود: کارکرد اصلی این داستان که پایه طرح روایی آن را شکل میدهد، چیست؟ داستانهای ضمنیای که درون این داستان آمدهاند و بهنوعی اجزای تشکیلدهنده کل نظام روایی هستند، چه مسیلهای را برای کارکرد اصلی در این داستان تقویت میکنند؟ فرض پژوهش بر این است که از میان همه کارکردهای شامل در داستان پیر چنگی، دو کارکرد میتواند کارکردهای اصلی باشد؛ این دو کارکرد، دو درونمایه اصلی را در این داستان میپرورد؛ نخست «طلب مال» که پیر چنگی با نواختن چنگ از خداوند میطلبد و دوم، «قضاوت سطحی و آگاهینداشتن از حقیقت اصلی». از میان این دو کارکرد مهم، یکی از آنها را می توان به کمک تحلیل ارتباط معانی پنهان داستان های ضمنی، با یکی از این دو کارکرد و ترسیم طرح پیرنگ داستان براساس الگوی روایی گریماس، هسته اصلی همه کارکردها شناخت.
در این پژوهش، ساختار روایی داستان پیر چنگی مثنوی برپایه الگوی روایی گریماس تحلیل میشود.
نتیجه پژوهش نشان میدهد که با دقت در ژرفساخت روایت و عاملهای کنشی در این داستان، کارکرد پایه «بیرونشدن پیر چنگی از مکان بسته به بیابان» برای شکلگیری درونمایه اصلی داستان، یعنی «آگاهینداشتن از حقیقت اصلی» است؛ زیرا هم زیرساخت روایی و هم داستانهای ضمنی، نظامی را برای فرمبخشیدن به این کارکرد و درونمایه شکل میدهند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.