خوانش شاعرانه هستی و اتخاذ اسم مستعار به طریق آیرونی (شرحی بر دراماتورژی سقراط افلاطون و فلسفه به مثابه فرم)
زبان، بیان و لحن مورد انتخاب متفکر در مکالمات میان اشخاص موقعیتی خلق میکند که از طریق آن تجربهی شخصی بتواند پا به عرصهی عمومی بگذارد. شخصیتهای چنین درامی اسامی مستعار فیلسوفاند در مکالمهی شورانگیزی که تفکر فلسفی بانی آن است. کیرکگور در این مسیر شهره است. او بسیاری از متون سرنوشتساز فلسفهاش را با نام مستعار نوشت. پیش از کیرکگور، پدر فلسفه (افلاطون) در تغییر و تبدیل سنت شفاهی تفکر فلسفی به متن، اسم مستعاری انتخاب کرد به نام سقراط. ارادهی معطوف به نمایش و خوانش دراماتورژی در دفاعیهی سقراط بستر مناسبی است برای پیگیری اهمیت شعر و آفاق عرضهی اندیشهی فلسفی در قالب زبان نمایشی و نقش آیرونی در آن. مجموعهی نوشتههای افلاطونی دردسترس که بهروایت سقراط میپردازند نمایش احوالات یک فیلسوفشهروند است که در میان انواع بحرانهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی جامعهاش قهرمان درامی فلسفی میشود و نوعی طغیان آشوبگرانه جلوه میکند از جانب کسی که آنقدر میداند که بتواند در همهجا رجز بخواند و نادانی و حدود دانایی را پیش چشم همگان آورد. سقراط بهروایت افلاطون یکی از دیگران درون مولف است که در ابعاد یک سمپوزیوم ازلی با هم به گفتوگو مشغولاند؛ محاورهای رو به امر متعالی. سقراط اعلام کرده بود، میخواهد پیش از هر چیز در واقعیت واقع شود تا اگر حقیقتی هست از مسیر پیرایش در همینجا که هستیم رخ بنماید، در عرصهی عمومی در آگورا، محل معاشرت مردمان با مردمان در قلب آتن بهوقت 399 پیش از میلاد. آیا شورشی شهر ابرهای انبوه استهزا سخنوری شیاد بود یا شهید رخداد آگاهی که به شهادت شاگردش بر سر ایمان و پیمان و آشکارگی نهان پوسیدهی دمکراسی خودپرست قماری عاشقانه کرد و درنهایت از «جبر»، «اختیار» ساخت. «آپولوژی» را، که همان «دفاعیه» است در زبان یونانی، متهم در برابر قضات و وجدان جامعه در عرصهی عمومی ایراد میکرد و بدین اسباب، اساسا دراماتیک است حتی اگر راوی و مولف آن بخواهد نقش گزارشگری صادق از واقعهای واثق را اختیار کند. چهار متن اوتیفرون، آپولوژی، کریتون و فایدون مبنای شناسایی شیوهی دراماتورژی مولفاند. این خوانش ازآنجا رفتار افلاطون با سقراط را نمونهای از دراماتورژی میداند که قصد دارد پشتیبان این فرضیه باشد که فلسفیدن در مقام فیلسوفشهروند ازاساس دراماتیک است، گفتوگومدار است و تحتتاثیر تناقضهای میان انواع رانههای روانی، تاریخی و عقلانی دربرگیرندهی شخصیت مولف. بهاینترتیب، مولف در مقام فیلسوفشهروند، بهعنوان شخصیت محوری مواجههی رندانهی حقیقت و واقعیت، چالشهای زیستجهان خود را رودررو قرار میدهد تا خطابهای سازکند. نسبت سقراط و افلاطون حرکت از دیالوگ به خطابه است در درون مولف. مقالهی حاضر مبتنی است بر شیوهی تطبیقیتحلیلی با استفاده از روشهای کتابخانهای و بهرهمندی از مراجع موجود و مرتبط با نمونهی موردی تحقیق که روایت تولد و مرگ شخصی به نام سقراط است و از طریق بازخوانی بروز و ظهور او در زیستجهان افلاطونی و تحقق اگزیستانس نزد مولف تبیین میشود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.