تحلیل دیدگاه سهروردی در مسئله کلیات و مواجهه ملاصدرا با آن
فیلسوفان مسلمان در مسیله کلی و جزیی، از دیدگاه فیلسوفان یونان باستان متاثر بوده اند؛ به طوری که بن مایه دیدگاه های ارایه شده در دوره اسلامی را می توان در آرای افلاطون و ارسطو مشاهده کرد. ابن سینا همانند ارسطو نظریه مثل را انکار کرده و دیدگاه افلاطون درباره مسیله کلی و جزیی را نپذیرفته است. سهروردی بر خلاف ابن سینا نظریه مثل افلاطونی را پذیرفته است؛ اما در مسیله کلی و جزیی، کلی افلاطونی را انکار کرده و در تبیین «کلی» با ارسطو و ابن سینا هم داستان شده است؛ به این معنا که او همانند ابن سینا، کلی را همان مفهوم ذهنی قایم به نفس دانسته است. البته شیخ اشراق در برخی جنبه های فرعی این مسیله با ابن سینا مخالفت کرده و نوآوری هایی را ارایه کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، دیدگاه سهروردی در مسیله کلی و جزیی را تبیین کرده و علت گرایش او به تبیین مشایی از «کلی» را بررسی کرده است. در این بررسی تحلیلی، نقدهای سهروردی به رویکرد سینوی نیز تبیین شده و تاثیر آن ها بر نقد ملاصدرا بر نظریه مشاییان نشان داده شده است. همچنین نحوه مواجهه ملاصدرا با دیدگاه سهروردی در مسیله کلیات تحلیل شده است.
کلی ، جزئی ، مثل افلاطونی ، ماهیت ، سهروردی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.