بازآفرینی؛ محدودیت و تکرار یا امکان و دیگر بودگی درنگی بر بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان
بازآفرینی، خلاقانه ترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهه نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آنخود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم میزند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگربودگی را توامان داراست . پژوهش حاضر با ارایه تعاریف، ظرفیتها و امکان های بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل میکند و نشان میدهد که تلقی از سنت به مثابه امری سپریشده، جهت گیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بی توجهی به متون مختلف فلسفی، اسطورهای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان به مثابه امکانی برای دگرگونی تجربه، لذتبخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را به مثابه ابژه نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویه دید، شخصیت های داستان، مکان و زمان، لحن، پایانبندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدنها، با مقایسه چند رمان نوجوان بازآفریده غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایه لایه بودن (تودرتویی) و درهم تنیدگی التقاطی رمانهای بازآفریده غربی را نشان میدهد. رمانهایی که توامان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده کرده اند.