تحلیل مفهومی«هل کان حبا» اثر بدرشاکرسیاب با تاکید بر قوس هرمنوتیکی پل ریکور
آگاهی و به کارگیری روش های نوین ارایه شده در فلسفه زبان، نقش موثری در دریافت بهتر پیام متن دارد. یکی از آنها توسط پل ریکور ارایه شده است. روش او با قوس هرمنوتیکی، از سه بخش: تبیین معنا، فهم و به خود اختصاص دادن، شکل می گیرد. از آنجا که قصیده "هل کان حبا" به خوبی باآن قابل تطبیق است و زیبایی های ادبیش از تخیلات شاعرانه و تشخیص و غیره را در هر سه بخش به نمایش گذاشته، لذا نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به پیاده سازی این مدل فهمی در اثر بدر شاکرالسیاب، شاعر مشهور عراقی در قرن بیستم پرداخته تا بتواند به شناخت هسته اصلی شعر (پلات) دست یابد و همچنین وجوه نامحسوس متن، از سه جهت، به صورت جداگانه در قالب آن بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعر از عناصر طبیعت ساکن و متحرک سخن گفته، همچنین از کلمات ایستا معنا و ساده کمتر استفاده نموده و معانی غایب را از رهگذر استعاره ها و مجازها ارایه نموده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نیز حکایت از آن دارد که شاعر در اثر خود با سبک سوال و جواب، شعر را به روش محاوره ای درآورده تا از این طریق نظرات خود را از نقاب به سایه برون اندازد. بر این اساس، اوزان شعری معمول در مقابل زبانش خاضع شده است. همچنین شخصیت و عاطفه انسانی برای وصال و زمزمه سرود عشق در شعر وی نمایان گشته است. البته در اثر بدر شاکر می توان گفتمان های اجتماعی و فرهنگی متناسب با آن را نیز شاهد بود که با روش روساخت در ساختارگرایی قابل تحلیل است.