مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری مثبت گرا و آموزش مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود خود تنظیمی هیجانی و تعامل والد- فرزند در مادران کودکان کم توان ذهنی
عقب ماندگی ذهنی در کودکان منبع تنیدگی برای خانواده و مراقب است که می تواند به اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی - شغلی و آسیب به کیفیت زندگی مراقبین شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری مثبت گرا و آموزش مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود خود تنظیمی هیجانی و تعامل والد- فرزند در مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد.
روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده کلیه مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شهر تبریز در سال 1401 بود. از بین افراد جامعه آماری، 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه تعامل والد - فرزند پیانتا (1994) بود. آموزش تاب آوری مثبت گرا و آموزش مبتنی بر ذهنی سازی در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.v21 و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنادار انجام شد.
نتایج پژوهش نشان داد آموزش تاب آوری مثبت گرا بر خودتنظیمی هیجانی (391/2=MD؛ 014/0=P) و تعامل والد- فرزند (683/4=MD؛ 026/0=P) تاثیر دارد. همچنین، آموزش مبتنی بر ذهنی سازی نیز بر خودتنظیمی هیجانی (257/4=MD؛ 001/0=P) و تعامل والد- فرزند (955/9=MD؛ 001/0=P) اثربخش بود. مقایسه اثربخشی مداخله ها نیز مبین آن بود به غیر از خودتنظیمی هیجانی (05/0P).
با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود آموزش مبتنی بر ذهنی سازی در اولویت برنامه های مداخله ای برای بهبود سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی قرار گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.