خشونت خانوادگی علیه اطفال و نوجوانان در پرتو اسناد بین المللی
خشونت علیه اطفال و نوجوانان، یکی از موضوعاتی است که غالبا به عنوان نقض حقوق بشر مطرح می شود. این مسئله در سطح جهانی و به طور خاص در کشورهای توسعه نیافته وجود دارد و پیامدهای منفی گسترده ای را نه تنها برای قربانیان مستقیم آن، بلکه برای اعضاء خانواده و جوامع ایجاد می کند. با درنظرگرفتن این مسئله، هدف از پژوهش کنونی، بررسی جایگاه ممنوعیت خشونت خانگی علیه اطفال و نوجوانان در پرتو اسناد بین المللی است.
پژوهش کنونی از نوع نظری بوده و با روش اسنادی انجام شده است. داده ها به صورت کتابخانه ای و از طریق کتاب شناسی و فیش برداری گرداوری شده و درنهایت تحلیل شده اند.
خشونت خانگی علیه اطفال و نوجوانان از دو منظر قابل توجه است: یکی از منظر حق بر سلامت و دیگری از جهت ممنوعیت تبعیض و عدم توجه به جایگاه اطفال و نوجوانان در خانواده. ارتکاب خشونت خانگی علیه اطفال و نوجوانان، مصادیقی از حقوق بنیادین بشری را نقض می کند. حقوق بنیادین بشری در ادبیات حقوق بشر بین المللی دارای وصف آمره می باشد. دولت ها مکلف هستند که با این پدیده مبارزه و اقدامات لازم برای پیشگیری از وقوع آن را انجام دهند و در صورت وقوع، از طرق قانونی نسبت به پیگیری و مجازات مرتکبان اقدام کنند.
کنوانسیون نقش موثری در دفاع از حقوق کودکان داشته است، اما در حوزه هایی مثل ضعف در هماهنگی ساختاری، ضمانت اجرایی، مبانی نظری و تعاریف و بازدارنده نبودن مجازات های اعلامی، دارای نقایصی است. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان 1399 در بسیاری از جنبه ها، پوشش مناسبی نسبت به تعهدات ناشی از کنوانسیون حقوق کودک ارائه می دهد.