بررسی آرای بنیادی ژیل دلوز در سه اثر از عباس کیارستمی (پنج، 24 فریم، و تولد نور)
نویسنده:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
عباس کیارستمی و ژیل دلوز خلاف جریان رایج زمانه ی خود عمل می کردند؛ کیارستمی با فیلم ها و دلوز با آراء در مطالعات فیلم. اما آن ها در یک امر، مشترک هستند و آن بازگشت به پرسش از ذات سینما است. پژوهش حاضر بر آن است که قرابت آثار کیارستمی و آرای دلوز را بررسی کرده و نشان دهد که آن آثار را می توان به عنوان نمود ایده های دلوز دانست. کیارستمی به ویژه در سه اثر تولد نور، پنج، و 24 فریم با شگردهایی از قبیل درام زدایی، برخوردهای تصادفی، و مداخلات عامدانه رئالیسم رایج و تلقی ثبت بی واسطه ی واقعیت توسط دوربین را زیر سوال می برد. از طرف دیگر، دلوز با ایده هایش در پی بنیان گذاشتن یک هستی شناسی نوین فیلم است و در تلاش برای یافتن پاسخی نو به پرسش سینما چیست. دلوز با پیش کشیدن مفاهیم تصویر، حرکت، و زمان در نسبت با مفاهیم دیگری همچون ادراک، کنش، حال، و کریستال ساختمانی نظری ترسیم می کند تا نشان دهد یک فیلم چگونه کار می کند. نزد دلوز کار تحلیل و بررسی فیلم پروراندن مفاهیمی است که با سینما مرتبط هستند. به زعم او هر فیلم اهدافی دارد و ابزارهای سینمایی همچون قاب، نما، و تدوین در رابطه با این اهداف معنا پیدا می کنند. همین اهداف هستند که مفاهیم خاص موردنظر دلوز را می سازند. در این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی سعی بر آن شده که برخی از این مفاهیم در مواجهه با سه اثر از عباس کیارستمی مورد بررسی قرار گیرند. آنچه در این بررسی آشکار می شود نابسنده بودن تلقی رایج از آثار کیارستمی است. در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که این آثار کاری جز بازتولید امر مرئی نمی کنند؛ یعنی واقعیت را در حالتی درام زدایی و شخصیت زدایی شده و بدون دخالت انسان یا سوژه در قاب می گیرند. اما در رهیافت دلوزی به این فیلم ها مشخص می شود که آن ها نه تنها امر مرئی را دوباره بازنمایی نمی کنند، بلکه در کار مرئی ساختن هستند. از آن جا که سه فیلم تولد نور، پنج، و 24 فریم به مرزهای ذات سینما کشانده شده اند، هم گام با تلقی دلوز از چیستی سینما به یک پاسخ مشترک با او می رسند؛ آن ها به درکی نو از حیات و خلق آن منجر می شوند.
کلیدواژگان:
زبان:
فارسی
صفحات:
5 تا 19
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2796074