شناسایی و اولویت بندی راهبردهای تحقق خلاقیت تاملی در دانشگاه با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)
در چند دهه اخیر مطالعات متعددی بر ضرورت تسهیل خلاقیت در آموزش عالی و محیط های دانشگاهی تاکید داشته اند، بااین حال خلاقیت تاملی و اینکه نهاد دانشگاه چگونه می تواند خلاقانه در مورد رویه ها و فعالیت های خود تامل نماید و آن ها را مورد ارزیابی و تجدیدنظر قرار دهد، کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده است. از همین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل راهبردهای تحقق خلاقیت تاملی در محیط های دانشگاهی انجام شد.
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که در آن از روش تحقیق آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. مشارکت کنندگان بالقوه شامل اساتید و خبرگان دانشگاهی در حوزه خلاقیت در آموزش عالی بودند. در بخش کیفی برای گردآوری داده ها با رویکرد نمونه گیری هدفمند (صاحب نظران کلیدی) و معیار اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در بخش کمی نیز 9 نفر از متخصصان به روش گروه کانونی به پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی پاسخ دادند. درنهایت تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی با تکنیک تحلیل مضمون و در بخش کمی با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد.
نتایج بخش کیفی نشان داد که راهبردهای تحقق خلاقیت تاملی در دانشگاه عبارت اند از: 1. ایجاد دفاتر تحقیقات نهادی؛ 2. آینده پژوهی؛ 3. پذیرش تکثر در ابعاد مختلف؛ 4. چرخش آزاد دانش و اطلاعات؛ 5. حمایت از کرسی های نقد و آزاداندیشی؛ 6. برگزاری تریبون های آزاد؛ و 7. طراحی سیستم های ارزیابی خلاق بومی. نتایج بخش کمی نیز نشان داد که طبق نظر خبرگان راهبردهای شناسایی شده در پنج سطح قرار می گیرند. به طوری که راهبردهای 5 و 6 به عنوان متغیرهای مستقل در سطح چهار؛ راهبردهای 1 و 4 به عنوان متغیرهای رابط در سطح سه؛ و راهبردهای 2، 3 و 7 به عنوان متغیرهای وابسته در سطوح دو و یک قرار گرفتند.
پژوهش حاضر با شناسایی راهبردها و سطح بندی و تعیین روابط میان آن ها امکان درک بهتر موضوع و اتخاذ سیاست ها و اقدامات مناسب در راستای تحقق خلاقیت تاملی در محیط های دانشگاهی را فراهم آورده است.