واکاوی انگاره های سیاسی در اندیشه اکوفمنیسم
شکل گیری جنبش های اجتماعی طرفداری از حقوق زنان مبتنی بر تساوی طلبی، به 60 سال قبل برمی گردد که تقریبا همزمان با جنبش های زیست بومی دهه 1970 بوده است. این جنبش ها و ارتباط نزدیک و همدلانه آنها که بعدا در اتصال به هم، به عنوان جنبش واحدی تحت عنوان بوم شناخت زنانه یا اکوفمنیسم در آمد، بر مبنای مشابهت زنان و محیط زیست از نظر ستم هایی که به آنها روا می شود، توسعه یافت. نظریه غالب در رابطه با اکوفمنیسم تشخیص و پذیرفتن رابطه بین غالبیت طبیعت و غالبیت زنان است. گرچه اکوفمنیسم و بوم شناسی (اکولوژی) هر دو در جهت درک طبیعت می باشند، اکوفمنیسم در قالب چارچوب فرهنگی طبیعت حرکت می کند که استعاره هایی برای تشریح طبیعت، دیدگاه جامعه نسبت به طبیعت و رابطه بین طبیعت و زنان می باشد. در این نوشتار سعی خواهیم داشت با تشریح دیدگاه اکوفمنیسم و گنجاندن این مفهوم در چارچوب امواج فمنیسم، در خصوص تاثیر آن بر روی مفاهیم سیاسی بحث و بررسی داشته باشیم. سوال این پژوهش این است که سیاست در اندیشه اکوفمنیسم چگونه تبلور یافته است؟ فرضیه بر این قرار است که اکوفمنیسم به دنبال ساختارزدایی از نظام های استبدادی و منتقد جهانی شدن است و تخریب، نابودی و بر هم خوردن نظم اکوسیستم را بازتاب تسلط مردان و بی توجهی آنان به حفظ طبیعت به شمار می آورد.
-
چرخه سیاست گذاری آموزش عالی در ایران: روندها، فرایندها و چالش ها
*، ملیحه خوش بین
مجله توسعه علوم انسانی، پاییز و زمستان 1403 -
گذار از سیاست رهایی به سیاست زندگی در ایران؛ تفسیری بر دو فیلم شهر موش های یک و دو
حسین منصوری مطلق، وحید سینایی*،
فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، پاییز 1403