مولفه های ادب غنایی در داراب نامه (فیروزشاه نامه) بیغمی
یکی از مهم ترین داستان های بلند عامیانه فارسی، داراب نامه یا فیروزشاه نامه بیغمی است. این داستان از جمله داستان های نقالی است که در قرن نهم کتابت شده و اغلب از سوی محققان ازنظر انواع ادبی ارسطویی بررسی شده است. برخی آن را حماسی و برخی غنایی نامیده اند و برخی نیز ترکیبی از این دو نوع ادبی دانسته اند. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع چاپی و کتابخانه ای نوشته شده است، نگارنده در پی پاسخ به این پرسش است که این متن چگونه از منظر نوع ادبی غنایی قابل بررسی است. نوع ادبی غنایی در این متن به صورت «وجهی» به کار رفته است؛ یعنی بخشی از درون مایه متن را می توان از این منظر بررسی کرد. مولفه هایی مانند روایت غنایی که به شکل تک گویی، شخصیت پردازی غنایی و گفت وگوی غنایی در متن مشاهده می شود، باعث می شود که زبان کارکرد عاطفی داشته باشد. در این مواقع راوی یا نقال به زبان متن خود کارکرد شعری نیز می دهد. همچنین گونه های مختلف ادب غنایی مانند شکوائیه، تغزل وارگی، مناجات و نیایش، فتح نامه، هجویه و مفهوم «دم را غنیمت شمردن» باعث تقویت وجه غنایی در متن این کتاب می شود.