چشم انداز روابط فرهنگی ایران و افغانستان
با وجود اینکه افغانستان و ایران وامدار یک پیکره تمدنی مشترک بوده و دارای همانندی ها و پیوندهای فرهنگی، زبانی، ادبی، تاریخی و دینی هستند، روابط فرهنگی دو کشور در چند دهه اخیر تحت تاثیر تحولات سیاسی و مداخلات خارجی، به نوعی به گروگان گرفته شده است. این مسئله در دوره حکومت بیست ساله نظام جمهوری (لیبرال دموکراسی حامد کرزی اشرف غنی)، به خوبی مشهود بود و اکنون نیز پس از گذشت نزدیک به سه سال از حکومت دوم طالبان، به نوعی فرهنگ، اگر نگوییم در گرو سیاست قرار گرفته، به شدت تحت تاثیر راهبردهای سیاسی طالبان است. چه بخواهیم چه نخواهیم، فرهنگ و سیاست پیرو و تابع یکدیگر هستند. به عبارت بهتر هم فرهنگ بر سیاست اثرگذار است و هم سیاست بر فرهنگ.
فروپاشی نظام سیاسی وابسته به آمریکا و خروج نیروهای خارجی از افغانستان، فی نفسه مهم ترین بستر برای گسترش فعالیت های فرهنگی در این کشور است. با روی کار آمدن حکومت دوم طالبان، همواره این سوال در ذهن سیاست گذاران ایران وجود داشته است که رویکرد طالبان در حوزه تعاملات فرهنگی چه خواهد بود؟ با توجه به وجود برخی محدودیت ها در دولت اشرف غنی برای تعاملات فرهنگی، به نظر می رسید با به نتیجه رسیدن مذاکرات بین الافغانی و تشکیل دولت موقت، زمینه بیشتری برای فعالیت های فرهنگی ایجاد خواهد شد، اما بی اعتنایی رهبران طالبان به تشکیل حکومت فراگیر و عدم هم پذیری سایر گروه ها و جریانات سیاسی در داخل و اولویت دادن به مسائل امنیتی، عملا موجب شده تا در طول نزدیک به 3 سال حکمرانی طالبان، روابط فرهنگی در کمترین حد خود باشد.