ارزیابی نظام رسانه ای افغانستان در راستای ملت سازی
این مطالعه بر اساس این باور که رسانه های جمعی از قدرت نمادین برخوردار هستند و با ایجاد ظرفیت انسجام اجتماعی و تقویت افکار عمومی می توانند در راستای ملت سازی موثر باشند، به ارزیابی اسناد مرتبط و همسو با زمینه های فعالیت رسانه ای به این پرسش پاسخ می دهد که چرا در افغانستان باوجود فعالیت آزاد رسانه ها هنوز ملت سازی در این کشور تحقق نیافته است. طبق انتظار رسانه های افغانستان که نزدیک به دو دهه با حمایت های قانون اساسی و قانون رسانه های همگانی به آزادی بیان و تکثر رسانه ای دست یافتند، می توانستند با ایجاد یک حوزه فرهنگی یا ادبی به حوزه سیاست اثرات شگرفی داشته باشند و با جلوگیری از سیاست های قوم مدارانه در ساختار قدرت دگرگونی عظیمی را در جامعه موجب شوند. عدم تحقق این مهم ما را بر آن داشت تا از روش تحقیق کیفی با رویکرد انتقادی بهره ببریم تا به این پرسش پاسخ دهیم که چرا در طول بیش از یک ونیم دهه با حضور و فعالیت رسانه های آزاد و متکثر در افغانستان، هنوز هویت ملی مشترک شکل گرفته است و نظام رسانه ای در این خصوص چه نقصی داشته است. ازاین رو، از نظریات توسعه رسانه های جمعی و الگو های ملت سازی و همین طور از روش از مطالعه اسنادی و با فنون تحلیل مضمونی استفاده شده است. نتیجه ی اتخاذ چنین رویکردی، تضاد ها و خلاهای موجود درزمینه و بستر فعالیت های رسانه های جمعی افغانستان بیش ازپیش هویدا ساخته است و همین طور رابطه ای بین نظام سیاسی و رسانه ای کشور را.
-
تحلیل خوانش رتوریک انتقادی از نظر مخاطبان فیلم مستند سیاسی
محمدحسن یادگاری*،
نشریه جامعه شناسی هنر و ادبیات، پاییز و زمستان 1402 -
مطالعه روند بازنمایی زنان در برنامه های مناسبتی شاد تلویزیون در دوره زمانی 1395 تا 1400: حجاب و رفتار زنان میزبان و مهمان
، علی مومنی*
پژوهش نامه رسانه و ارتباطات نوین، پاییز و زمستان 1402