خاستگاه خیالین هنر و وظیفه آن در فلسفه متاخر هایدگر
این نوشتار می کوشد با ردیابی گام به گام اندیشه های هایدگر در باب هنر نشان دهد که هنر با خصلت نمایی خیالین خویش، چگونه می تواند در گام نخست ساحتی برای بنیان گذاری جهان و ابلاغ وظیفه مقدر هر قوم و در گامی بعد، امکان آشکارگی امر مقدس را در خویش، مهیا سازد. بدین منظور، نخست با تفسیر هنر به مثابه امر خیالین، جایگاه این خصلت نمایی در انتقال اندیشه هایدگر از زمان به هنر، بررسی می شود؛ سپس با تاکید بر نقش هنر در برپایش جهانیت تاریخی و اهمیت آن در روشن کردن وظیفه هر جامعه در رقم زدن سرنوشت خود و همچنین با نشان دادن چگونگی ظهور امر مقدس در اشعار هولدرلین، خاستگاه اثر هنری به مثابه خیالینه (The imaginary) آشکار می شود؛ خاستگاهی که خود در خیالینگی (Imaginariness) هستی اگزیستانس ریشه دارد و با سیالیت بخشی به هستندگی هستنده، افق مواجهه با هستی را در نوسان ذات چیزها گشوده می سازد و به این ترتیب یگانه طریق امکان پذیری تحقق هنر در تفکر هایدگر به شمار می آید.
-
نگاه منطبق بکت و هایدگر به مسئله مرگ با تکیه بر نمایش آخر بازی
، محمد فرهمند، ابراهیم دانش، حسین اصل عبداللهی*
نشریه پژوهش های فلسفی، زمستان 1403 -
دیالکتیک شر در فلسفه هگل
*، آری الداودی
مجله تاملات فلسفی، بهار و تابستان 1403