ترجمه ای زبان شناختی و تفسیری عرفانی از «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
حیات انسان در اصل از آن روح است که جوهری الهی، غیر مادی، و نامیر است و منشاء تمام استعدادهای حیاتی انسان مانند تفکر، تعقل، ادراک، اراده، گفتار و کردار می باشد. آنچه پس از جدا شدن روح از بدن بتدریج متلاشی و به اصل خود که خاک است تبدیل می گرد تن مادی انسان است و نه جوهر الهی او. این جوهر الهی انسان که حقیقت غیرمادی اوست از همان لحظه آفرینش در تن مادی، در مسیر بازگشت به «اصل» خویش که خداست قرار می گیرد و سفر عمر را آغاز می کند...
عرفان نفس ، معرفت پروردگار ، غیرمادی ، بعدالهی ، لایتناهی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.