فرآیند تئوری محدودیتها در سازمانها(TOC)
نویسنده:
چکیده:
تئوری محدودیتها از مباحث جدید و کلیدی در مدیریت و سازمان می باشد که در دهه 1980 توسط فیزیکدانی بنام دکتر موشه گلدرات بوجود آمده است. فلسفه وجودی این تئوری بر بهبود مستمر با توجه به شناسایی و رفع محدودیتهای سیستم تولیدی می باشد. تئوری محدودیتها تمرکز بر کارایی کل سیستم را از طریق اداره و مدیریت محدودیت(ها) دارد. این تئوری سازمان را شبیه به زنجیر دانسته و در صدد رفع ضعیف ترین حلقه آن (که این ضعیف ترین حلقه به مثابه محدودیت در سازمان می باشد) برمی آید. تئوری محدودیتها دارای چهار گام اساسی برای تشخیص و از بین بردن محدودیت می باشد که در راه تحقق این هدف مقاومت هایی وجود دارد که چگونگی برخورد با این مقاومت ها نیز توضیح داده شده است.
تئوری محدودیتها در دهه 1990 درآمریکای شمالی رشد سریعی پیدا کرد و موفقیتهای رو به چشمی نمود که موجب توجه اساتید مدیریت و سازمان قرار گرفت. این تئوری که از تئوری های نسبتا جدید مدیریتی می باشد در صورتی که بطور مناسب و بهینه بکار گرفته شود می تواند یکی از عوامل مهم موفقیت در شرایط پرمتغیر و پیچیده تلقی شود.
در این مقاله سعی بر آن شده است که مفاهیم اساسی تئوری محدودیتها بیان شود و گامها، لایه های مقاومت، BPR، انواع کارخانه از دید TOC، معیارهای عملیاتی و مالی تشریح گردد.
تئوری محدودیتها در دهه 1990 درآمریکای شمالی رشد سریعی پیدا کرد و موفقیتهای رو به چشمی نمود که موجب توجه اساتید مدیریت و سازمان قرار گرفت. این تئوری که از تئوری های نسبتا جدید مدیریتی می باشد در صورتی که بطور مناسب و بهینه بکار گرفته شود می تواند یکی از عوامل مهم موفقیت در شرایط پرمتغیر و پیچیده تلقی شود.
در این مقاله سعی بر آن شده است که مفاهیم اساسی تئوری محدودیتها بیان شود و گامها، لایه های مقاومت، BPR، انواع کارخانه از دید TOC، معیارهای عملیاتی و مالی تشریح گردد.
زبان:
فارسی
انتشار در:
در صفحه:
68
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p798112