-
هدفتاثیر مصرف کربوهیدارت 5% در مقابل پلاسیبو بر روی پاسخ های ایمنی و هورمونی ورزشکاران طی یک ساعت رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج (با شدت حدود 75% max2VO) مطالعه شد.مواد و روش ها36 ورزشکاران به طور تصادفی در سه گروه کربوهیدارت (15 نفر)، پلاسیبو (11 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل، طی فعالیت و بعد از پایان آن نوشیدنی محتوی کربوهیدارت یا پلاسیبو دریافت می کردند. بلافاصله قبل از رکاب زدن و 15 تا 20 دقیقه بعد از آن، از آزمودنی ها نمونه خون گرفته شد. نتایج و بحث: مقدار کورتیزول و لکوسیت ها به طور معناداری بعد از رکاب زدن، در گروه کربوهیدارت در مقایسه با گروه کنترل و پلاسیبو پایین تر بود (به ترتیب 002/0 P و 43/0 P). الگوی تغییرات در مورد نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، سلول های +8CD و +6CD بعد از فعالیت تفاوتی نداشت. سلول های -3CD و -4CD به طور معنی داری بعد از فعالیت در گروه کربوهیدارت در مقایسه با گروه کنترل و پلاسیبو بالاتر بود (به ترتیب 004/0 P و 01/0 P). نتیجه اینکه، مصرف کربوهیدارت قبل از فعالیت و طی آن از شدت افزایش هورمون استرسی کورتیزول و ظاهرا از تضعیف سیستم ایمنی در اثر فعالیت شدید می کاهد. به عبارت دیگر، این اطلاعات نشان می دهد که اگر ورزشکاران استقامتی قبل، طی فعالیت طولانی مدت و شدید و بعد از آن کربوهیدارت مصرف کننده از تاثیر استرس های فیزیولوژیکی بر روی سیستم ایمنی آنها کاسته می شود. البته، اهمیت کلینیکی آثار ناشی از مصرف کربوهیدارت بر روی سیستم ایمنی و غدد درون ریز تحقیقات بیشتری را در این زمینه می طلبد.
PurposeThe influence of 5% carbohydrate (Cho) versus placebo (P) beverage consumption on the immune and hormonal responses of athletes to 1 hour cycling (approximately with 75% V02 max) was studied.Materials And MethodsThirty six athletes who paticipated in this study were randomly allocated to three groups (Cho, N=15; P, N=II; control, N=10). Subjects received Cho or P beverages before, during and after the cycling. Blood samples were collected before and 15-20 minutes after the cycling.Results And DiscussionThe level of cortisol and leukocyte was significantly lower after the cycling in the Cho compared to the C and P groups (P~0.002, p~0.043; respectively). There was no significant variation in the pattern of changes in neutrophils, lymphocytes, cd8+and cd56+ cells and plasma glucose after the cycling. The level of cd3+ and cd-l" cells was significantly higher in the Cho compared to the C and P groups (psO.004, PsO.Ol, respectively).In conclusion, consuming carbohydrate before and during the exercise attenuates the rising rate of cortisol stress hormone and appears to limit the degree of exercise induced immunosuppresion. In other words this data indicates that the physiological stress to immune system is reduced when enduring athletes use carbohydrate beverages before, during, and after a prolonged and intense exercise. However, the clinical significance of the carbohydrate induced effects on the endocrine and immune systems needs further research. -
پیش زمینه و هدفدرد یک احساس ناخوشایند و یک پدیده چند بعدی است که با آسیب های بالقوه یا بالفعل بافتی همراه است. شیر خواران و کودکان قبل از دو سالگی در چندین نوبت واکسینه می شوند. بسیاری از این واکسن ها تزریقی بوده و درد ناک می باشند. تزریق واکسن ثلاث در ایران از 2 ماهگی شروع و تا 6-4 سالگی در چهار نوبت تزریق می شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر تتراکائین 4درصد موضعی با پلاسیبو (دارونما) بر در کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی واکسن ثلاث در کودکان 18 ماهه بود.مواد و روش هادر این پژوهش تعداد 40 نفر از کودکان 18 ماهه با استفاده از نمونه گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی به یکی از گروه های مداخله یا پلاسیبو تخصیص داده شدند. در این پژوهش دو نوع تزریق انجام شد. یک تزریق با استفاده از ژل تتراکائین 4درصد و تزریق دیگر با استفاده از پلاسیبو صورت گرفت. شدت درد ناشی از تزریق توسط یک نفر پرستار متخصص کودکان و با استفاده از مقیاس FLACC نمره گذاری شد.یافته هانتایج نشان داد که تتراکائین موضعی 4درصد تاثیر معنی داری را در کاهش شدت درد ناشی از تزریق عضلانی واکسن ثلاث نداشته است (05/0< P).بحث و نتیجه گیریاگرچه استفاده موضعی از ژل تتراکائین 4درصد از نظر آماری تاثیر در کاهش شدت درد ناشی از تزریق واکسن ثلاث در کودکان 18 ماهه نداشت اما میانگین شدت درد در گروه مداخله کمتر از گروه پلاسیبو بود (5/8 در مقابل 2/9). همچنین زمان رهایی از درد و بازگشت به حالت اولیه در گروه مورد بسیار کم تر از گروه پلاسیبو بود. به هر حال نیاز به مطالعات وسیع تری است تا مشخص شود که آیا تتراکائین موضعی در کاهش درد موثر است یا خیر؟
کلید واژگان: درد، کودکان، تتراکائین، واکسن ثلاثBackground and Aimspain is a multidimensional phenomenon that is defined as «an unpleasant sensory and emotional experience associated with actual or potential tissue damage”. Infants and children are vaccinated before two years on several occasions. DPT injection begins from 2 months- old and continued to 4-6-years-old for 4 times in Iran. The aim of this study was to evaluate the pain reducing effect of topical Tetracaine in inter muscular DPT injection compared to placebo.Materials and Methodsin this study 40 infants by the age of 18 months were divided in two groups using random allocation، and two injections were performed for each group، using Tetracaine gel 4% and a placebo injection. The severity of injection was recorded using the FLACC pain scale by a pediatric registered nurse.ResultResults showed that Tetracaine could not significantly decreased the pain severity of DPT vaccine IM injection in case group as compared with placebo group (p>0. 05).Conclusionalthough findings of this study indicated that topical Tetracaine could not play an important role in decreasing of pain during DPT vaccine IM injection but it did lead to faster recovery time. The average pain intensity in the case group was less than placebo group (8. 5 vs. 9. 2). The time to pain relief and return to baseline in case group was much lower than the placebo group. However، more studies are needed to determine the effect of pain reduction strategies.Keywords: pain, infants. Tetracain gel, DPT vaccine -
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی تاثیر روش درمانی عقلانی- هیجانی رفتاری بر نمایه توده بدن، خودکارآمدی وزن و تصویر بدن در وجوانان دختر 18-14 سال دارای اضافه وزن شهر اهواز بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق فراخوان عمومی و پس از ارزیابی های اولیه و تشخیص داشتن اضافه وزن توسط متخصص تغذیه 36 نفر انتخاب و در
سه گروه آزمایش، پلاسیبو و فهرست انتظار به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 12 جلسه 90 دقیقه ای شرکت کردند و علاوه بر دریافت برنامه رژیم غذایی و وزن کشی هفتگی، مداخله ی روان شناختی نیز دریافت کردند. گروه پلاسیبو به تعداد جلسات گروه آزمایش در جلسات جداگانه شرکت کردند و علاوه بر دریافت برنامه رژیم غذایی و وزن کشی هفتگی، هر هفته نیز گزارش فرم های پایش خود را ارائه می دادند. اما گروه فهرست انتظار هیچ گونه پایش و مداخله ای دریافت نکردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های مربوط به متغیرهای پژوهش را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش تجزیه وتحلیل کوواریانس در سطح معنی داری (05/0p<) نشان داد که در مرحله پس آزمون از نظر نمایه توده بدن بین گروه آزمایش و پلاسیبو با فهرست انتظار تفاوت معنی دار بود، اما بین گروه آزمایش و پلاسیبو در مرحله پس آزمون تفاوت معنی دار نبود. ولی در مرحله پیگیری تفاوت معنی دار بود. یعنی این که هر دو گروه در مرحله پس آزمون کاهش وزن داشتند ولی در مرحله پیگیری دو ماه و نیم گروه آزمایش وزن کاهش یافته خود را حفظ نمودند در حالی که گروه پلاسیبو بازگشت وزن داشتند. همچنین نتایج نشان داد که این درمان منجر به افزایش خودکارآمدی وزن و کاهش نارضایتی از تصویر بدن در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری گردید.کلید واژگان: عقلانی، هیجانی، رفتاری، نمایه توده بدن، خودکارآمدی وزن، تصویر بدن، اضافه وزن -
کودکان با اختلال یادگیری خاص فعالیت فیزیکی پایین و رفتارهای خموده بالایی دارند. هدف پژوهش، بررسی اثربخشی فیلیال تراپی بر کاهش رفتارهای خموده کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه پلاسیبو و کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را 116 مادر کودکان 7 تا 11 با اختلال یادگیری خاص در شهرستان ملایر تشکیل دادند؛ از میان مادران، 95 مادر (90/91 درصد) رفتار خموده فرزند خود را بالاتر از نقطه برش (700 دقیقه یا 11 ساعت و 40 دقیقه در هفته؛ فیشر و همکاران، 2012) ارزیابی کرده بودند. از میان این مادران، 42 نفر به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (12نفر)، پلاسیبو (12نفر) و کنترل (12نفر) جایگزین شدند. برای ارزیابی رفتارهای خموده از مقیاس صفحه نمایش هفتگی کودک (نگاه کردن به تلویزیون، تبلت و غیره) استفاده شد. در این پژوهش، فیلیال تراپی به صورت گروهی در ده جلسه دوساعته آموزش داده شد. گروه پلاسیبو به صورت هفتگی اطلاعاتی در زمینه اختلال یادگیری خاص را دریافت می کردند و در جلسات پرسش و پاسخ در این زمینه شرکت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج نشان داد که فیلیال تراپی در مقایسه با پلاسیبو و گروه کنترل بر کاهش رفتارهای خموده (در طول هفته و آخر هفته) تاثیر معنی دار داشته است. اما بین نمرات گروه پلاسیبو در پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود نداشت. بر اساس یافته ها، فیلیال تراپی برای کاهش رفتارهای خموده در میان دانش آموزان به ویژه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: اختلال یادگیری خاص، فیلیال تراپی، رفتارهای خمودهChildren with special learning disorders (SLD) have low physical activity and high sedentary behaviors. The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of Filial Therapy on sedentary behaviors (SB) in children with SLD. The research method was semi-experimental (pre-test, post-test, follow up with Placebo and control group). The statistical population of this study consisted of 116 mothers of SLD children aged 7 to 11 years in Malayer city. Among mothers, 95 mothers (91.90%) rated their child's sedentary behavior above the cut-off point (700 minutes or 12 hours and 7 minutes per week, Fischer et al, 2012). Of these mothers, 42 were randomly assigned to the experimental (12), placebo (12) and control (12) groups. Child weekly screen time scale (watching TV, tablet and so on) was used to assess the SB. Group Filial Therapy in 10 two-hour sessions was performed for the experimental group. The Placebo group received weekly information on SLD and participated in question-answer sessions, and the control group received no training. The analysis of variance with repeated measure and Bonferroni post-hoc test were used for analyzing the data. The results showed that the Filial Therapy had a significant effect on decreasing the SB (during the week and the weekend) compared to Placebo and the control group. But there was no significant difference between scores of the placebo group in post-test and follow-up compared to the control group. According to the results, Filial Therapy is recommended to reduce SB in students, especially students with SLD.
Keywords: Filial therapy, sedentary behaviors, specific learning disorder -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر30 جلسه بیوفیدبک EEG (تتا/ بتا) در درمان نشانگان کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) و مقایسه آن با تاثیر بیوفیدبک EMG به عنوان پلاسیبو بود. برای این منظور، 35 کودک (26 پسر) و (9 دختر) مبتلا به ADHD به طور تصادفی به دو گروه درمانی (18=n) و پلاسیبو (17=n) اختصاص داده شدند. این کودکان، قبل و بعد از درمان توسط یک روان-درمانگر مستقل با ابزارهای روان سنجی و روانی فیزیولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از کاهش نسبت تتا/ بتا در گروه بیوفیدبک EEG و کاهش شدت EMG در گروه بیوفیدبک EMG است. نتایج آنووای دو عاملی با اندازه گیری های مکرر، تفاوت های معناداری را بین دو گروه در آزمون های توجه و نمره گذاری والدین و معلمان پس از درمان نشان می دهد. در پایان، (با استفاده از ملاک های 10- ICD)، 6/55 درصد (10=n) از کودکان گروه بیوفیدبک EEG در مقایسه با 5/23 درصد (4=n) از کودکان گروه بیوفیدبک EMG، تشخیصADHD نداشتند. نتایج این پژوهش، حاکی از کارایی بیوفیدبک EEG به عنوان یک شیوه درمانی در درمان ADHD در مقایسه با پلاسیبو است.
کلید واژگان: بیوفیدبک EEG، بیوفی، دبک تتا، بتا، اختلال بیش فعالی، کمبود توجهback training. Results of an ANOVA with repeated measures showed significant differences between the two groups in attention tests and symptom rating scores after treatment. Ultimately, 55.6% (n=10) of children in the EEG-biofeedback group were not diagnosed with ADHD (using ICD-10 criteria) at the time of the second evaluation. In the EMG-biofeedback group, 23.5% (n=4) were not diagnosed with ADHD by independent psychotherapists at the end of the EMG-biofeedback training. The results indicate that EEG-biofeedback training, in comparison with a Placebo, is an effective method in the treatment of ADHD children. -
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیرآموزش نوروفیدبک بر حافظه کاری بود، که به صورت نیمه آزمایشی انجام شد، در این پژوهش دو گروه آزمایش و پلاسیبو وجود داشت. بدین منظور از بین دانشجویان یک زبانه (فارسی زبان) دانشگاه تبریز که داوطلب شرکت در پژوهش بودند30 نفر که معیارهای لازم را جهت انتخاب نهایی داشتند، انتخاب شد، و در نهایت به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش وپلاسیبو (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 2 ماه تحت20 جلسه آموزش با نوروفیدبک قرار گرفت و گروه پلاسیبو نیز طی20 جلسه جلوی مانیتور می نشستند بدون اینکه آموزش نوروفیدبک دریافت کنند. دانشجویان هر دو گروه (آزمایشی و پلاسیبو) در دو مرحله ی پیش و پس از آموزش با پرسشنامه آزمون فراخنای حروف-ارقام مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بیانگر این بود که آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری بر حافظه کاری دارد.
کلید واژگان: نوروفیدبک، بیوفیدبکالکتروانسفالوگرافی، حافظه کاریThe present research investigates the effects of neurofeedback on working memory. For this reason 30 monolingual (Fars) University students in 2 groups (experimental and placebo) were assigned. Participants completed the working memory test in two stages (pre-test and post-test). Data were analyzed through ANCOVA.The result revealed that after 20 session of neurofeedback training, the experimental group exhibited improvement in working memory. Groups did have significant differences in working memory.Neurofeedback (NF) refers to an operant conditioning paradigm where participants can learn voluntary control of distinct parameters of their electrical brain activity as measured by the electroencephalogram (EEG). Recent research focused on healthy individuals providing evidence that subjects are able to gain some control over different EEG components and thereby increase performance levels for working memory. -
دیابت نوع دوم یکی از شایعترین بیمارهای امروز دنیاست. این تحقیق از نوع اکتشافی است که برای اولین بار در دنیا توسط محقق طراحی و در کلینیک دیابت بیمارستان پنجم آذر گرگان (گلستان) اجرا گردید. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر درمان روان- فیزیولوژیکی بر قند خون بیماران دیابتی نوع دوم بوده است. روش تحقیق: به این منظور ابتدا با روش نمونهگیری در دسترس و با توجه به متغیرهای تحقیق، از بین تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم که داوطلب شرکت در این تحقیق بودند، 20 نفر انتخاب و به طور تصادفی 10 نفر در گروه پلاسیبو و 10 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. برای انجام این پژوهش از یکی از طرحهای نیمه آزمایشی به نام «گروه کنترل نابرابر» استفاده شد. جلسات درمانی در طی 10 جلسه 1 تا 5/1 ساعته و در 10 روز متوالی اجرا شد. همچنین بصورت همزمان برای گروه پلاسیبو دو عدد کپسول پلاسیبو (یکی صبح و یکی شب) تجویز گردید. پیشآزمون، پسآزمون و آزمون پیگیری در کلینیک تشخیص پزشکی انجام شد که مورد تایید وزارت بهداشت و درمان کشور است. یافتهها: یافتهها نشان داد که میانگین قند خون پس آزمون در گروه آزمایش، در مقایسه با پیش آزمون بهطور معنی داری کاهش یافت، در حالی که در گروه پلاسیبو این تغییر مشاهده نشد. بحث و نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که درمان روان- فیزیولوژیکی ترکیبی بر کاهش قند خون بیماران دیابتی نوع دوم تاثیر معنیداری دارد.
کلید واژگان: پانکراس، روانشناسی، انسولین، نوروسایکولوژیPurposeB diabetes is one of the most incident diseases in today's world. This is an exploration research in the scientific world. It was designed and done in diabetes clinics of PANJOM AZAR in Gorgan city (Iran). The aim of this research was to study the effectiveness of combined psychophysiological therapy on Blood Sugar in B diabetic patients.
Methods20 patients who suffer from B diabetes and were willing for cooperate in this research were selected, used available sampling, and randomly assigned in experimental (n=10) and placebo (n=10) groups. The design of this research was one of Quasi-experimental design known as ’Non-Equivalent Control Group’. Therapy sessions were done in 10 successive days and the time of each session was 60 to 90 min. Also, it was prescribed 2 capsules for each member of placebo group (one for night & one for morning). Pre-test, post-test and follow-up test have made in the medical laboratory where was recognized by Ministry of health and medical education of Iran.
Resultsresults showed that mean of B.S in post-test and follow-up test in experimental group significantly reduced, in comparing with pre-test. But this didn’t happen in placebo group.
ConclusionsResults of the research indicate that the combined therapy has meaningful effect on blood sugar in B diabetic patients.
Keywords: Pancreas, Psychology, Insulin, Neuro, psychology -
زمینه و هدفترس از محیط دندانپزشکی از جمله اضطراب ها و ترس های کودکان است که به شکل رفتارهای منفی مانند ترس، اضطراب و خشم بروز می کند. این رفتارهای منفی در واقع ناشی از اضطراب جدایی، مواجهه با وسایل دندانپزشکی و نیز تجربه درمان های گوناگون پزشکی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر بخشی مداخلات شناختی- رفتاری و پلاسیبو در کاهش آشفتگی ناشی از شیوه های دندانپزشکی کودکان انجام شد.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی از تکنیک مداخلات شناختی- رفتاری استفاده شد. آزمودنی های این پژوهش شامل 42 کودک مراجعه کننده به مطب دندانپزشکی بودند که دارای ترس از محیط دندانپزشکی بودند و به طور تصادفی به گروه های آزمایشی، پلاسیبو و کنترل تقسیم شدند (هر گروه 14 آزمودنی). مقیاس ترس، مقیاس چهره ای خشم، مقیاس چهره ای درد و شاخص فیزیولوژیک ضربان نبض مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها توسط آنالیز واریانس یک طرفه و مقایسه چندگانه Tukey تحلیل و 05/0p< به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.یافته هایافته ها نشان داد که گروه های شناختی- رفتاری، پلاسیبو و کنترل تفاوت معنی داری از نظر ترس، خشم، درد و ضربان نبض داشتند. همچنین آزمون چند مقایسه ای توکی نشان داد که روش مداخلات شناختی- رفتاری در مقایسه با پلاسیبو، ترس، خشم، درد و ضربان نبض کودکان را هنگام درمان های دندانپزشکی به طور معنی داری کاهش می دهد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصله می توان از مداخلات شناختی- رفتاری برای کاهش آشفتگی های ناشی از درمان های دندانپزشکی در کودکان استفاده نمودکلید واژگان: مداخلات شناختی، رفتاری، پلاسیبو، آشفتگی، درمان های دندانپزشکیBackground And AimDental anxiety is a common problem in pediatric dentistry and results in behaviors like fear and anger that can negatively affect dental treatments. Exposure to various dental treatments and distressful experiences are reasons for anxiety during dental treatments. The aim of this study was to evaluate effect of cognitive behavioral interventions in reduction of stress during dental procedures in children.Materials And MethodsIn this clinical trial, 42 boys and girls, undergoing dental treatments were selected from dental clinics in Tehran. Patients were assigned to cognitive-behavioral interventions, placebo and control conditions. The fear scale, anger facial scale, pain facial scale and physiologic measure of pulse beat were evaluated. One way ANOVA and Tukey test were used to analyze the results and p<0.05 was the level of significance.ResultsResults showed significant differences between cognitive-behavioral interventions, placebo and control groups regarding fear, anger, pain and pulse beat. Comparison tests revealed that cognitive-behavioral interventions were more effective in reducing fear, anger, pain and pulse beat compared to the placebo or control.ConclusionAccording to the results of this study cognitive-behavioral interventions can be used to reduce distress of children undergoing dental procedures.
-
زمینه و هدفانقباض شدید عضلانی و برون گرا موجب ایجاد آسیب هایی در سطح سلولی مولکولی می شود. این آسیب ها موثر بر عملکرد ورزشی ورزشکاران می باشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سه ماه مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار و تمرین پلایومتریک بر عملکرد پرش عمقی کشتی گیران است.روش کار22 کشتی گیر مرد طی نمونه گیری هدف مند از بین کشتی گیران زنجان(سن 3/52 21/54 سال، وزن 3/76 66/18 کیلوگرم، قد 2/41 168/36سانتی متر و شاخص توده بدن 1/97 ±23/34 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه پلاسیبو و مکمل تقسیم شدند. هر دو گروه ساعت 07:00 صبح صبحانه و ساعت 9 صبح نیز تمرینات پرش عمقی را در 6 دور پیاپی تا سر حد خستگی، با فاصله 5 دقیقه در بین ست ها انجام دادند و مکمل خود را به صورت دوسوکور قبل و بعد از پرش های عمقی دریافت نمودند. گروه اسیدآمینه شاخه دار 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن از هر یک از آمینو اسیدهای(والین، لوسین و ایزولوسین) را به صورت محلول دریافت نمودند که حجم محلول 4 میلی مول به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن بود. گروه پلاسیبو نیز(4 میلی مول به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) پلاسیبو مصرف نمودند. از روش آماری تی زوجی و تی مستقل برای بررسی میزان تغییرات عملکرد درون گروهی و بین گروهی استفاده و سطح معنی داری 0/05P≤در نظر گرفته شد.یافته هاعملکرد گروه اسیدآمینه شاخه دار نسبت به گروه پلاسیبو به طور معناداری بالاتر بوده(0/05P) و در مقایسه درون گروهی نیز، عملکرد هر دو گروه پس از سه ماه تمرینات پلایومتریک افزایش معناداری داشت(0/05Pنتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق هر دو عامل تغذیه و تمرین به مدت سه ماه بر عملکرد پرش عمقی تاثیرگذار می باشد و این تاثیرگذاری بر عملکرد در گروهی که از مکمل اسیدآمینه شاخه دار استفاده کرده بودند بیشتر از گروه دارونما است.کلید واژگان: پلایومتریک، اسیدآمینه شاخه دار، مکمل، پرش عمقیInroduction &ObjectiveHigh intensity exercise and eccentric contraction due to micro injury and this injures have negative effect on athletics performance. This study aimed at investigation of BCAAs consumption effects on wrestlers` depth jumping performance in plyometric training.
Methodsand material 22 volunteer male wrestlers (age 21.54±3.52, weight 66.18±3.76, height 168.36±2.41, and BMI 23.34±1.97) were selected, using purposeful sampling, and randomly divided into two groups of Placebo and Amino acid. During the training period, both groups had breakfast at 7:00 a.m and two hours later, performed depth jumping in 6 consecutive sets until fatigue, with 5 minutes of resting between each sets and received their supplementation in a blindfold manner before and after depth jumping exercise. Group one consumed 45 mg/kgBW of each Amino acid (Valine, leucine and Isoleucine) in the form of 4ml/kgBW solution per each kg of body weight. The Placebo group also used a solution with the same volume. Paird and independent t-test was used to investigate the change rate in performance and the significance level of inter and intra group was considered to be (P≤0.05).
Results The results showed that the performance of group Amino acid was significantly higher than the Placebo group (P≤0.05). In intra-group comparison, the performance of both groups had significant increase after three months of plyometric training (P≤0.05).
Conclusion According to the results, since the exercise type, duration and intensity for both groups were the same, most probably the consumption of BCAAs supplementation had positive effects on jumping performances during plyometric training.Keywords: Plyometrics, BCAAS, Supplementation, Depth Jump -
مقدمهپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان TDCS بر کارکردهای اجرایی بازماندگان جنگی مبتلا به PTSD انجام گرفت.روشاین پژوهش از منظر اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه آزمایش و شم/پلاسیبو بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد آسیب دیده (مجروحین جنگی) شهر کرمانشاه بود و حجم گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو جمعا شامل 30 نفر (هر گروه 15 نفر) بود که به روش نمونه گیری هدفمند (در دسترس) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ارزیابی اختلال کارکردهای اجرایی روانشناختی بارکلی (BDEFS) و فهرست اختلال فشار روانی پس از سانحه وودرز و همکاران (1994) استفاده شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون خودمدیریتی زمان، خودانگیزشی، خودنظم جویی هیجانی و نمره کل کارکردهای اجرایی بعد از حذف اثر پیش آزمون، در گروه های آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0˂P). به عبارتی می توان گفت که درمان (tDCS) منجر به افزایش سازه های مذکور در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه شم/پلاسیبو شده است. اما نتایج حاکی از آن بود که بین میانگین پس آزمون خودسازماندهی/حل مسئله و خودکنترلی/بازداری در گروه های آزمایش و شم/پلاسیبو تفاوت معناداری وجود نداردنتیجه گیریبا توجه به یافته های حاصله و ارتقای کارکردهای اجرایی در جانبازان مبتلا به PTSD، لازم است تا درمان هایی نظیر tDCS برای این افراد به صورت مدون مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: درمان TDCS، کارکردهای اجرایی، بازماندگان جنگ، اختلال PTSDIntroductionThe purpose of the present research was to study the effectiveness of TSCS therapy on executive functions of war survivors who suffer from PTSD.MethodsIt was a semi-experimental research with pre-test, post-test, experimental research and sham/placebo. The population of the research includes all injured people (wounded warriors) of Kermanshah and they were selected by purposeful sampling (available sampling) as 30 individuals (15 per group). In order to obtain data, Barkley psychological executive functions disorder scale (BDEFS) and Wooders et al. Traumatic Stress Disorder List (1994) was used and data were analyzed by Multivariate covariance analysis method.
Findings:The results showed that there is significant difference between mean score of time self-management, self-motivation, emotional self-regulation and total score of executive functions after omitting the effect of pre-test in experimental and control group (P0.05). in other word, it can be said that TDCS therapy had no effect and made no significant difference in self-organization/problem-solving and self-control/inhibition.ConclusionAccording to findings and promotion of executive functions in wounded warriors who suffer from PTSD, it is needed to use some treatments such as TDCS regularlyKeywords: TDCS therapy, executive functions, war survivors, PTSD disorder
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 81
- 2
-
علمی83
-
معتبرحذف فیلتر
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.