فهرست مطالب

مولوی پژوهی - پیاپی 14 (پاییز و زمستان 1391)

فصلنامه مولوی پژوهی
پیاپی 14 (پاییز و زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/11/23
  • تعداد عناوین: 7
|
  • دکترفرهاد درودگریان صفحه 13
    دیدگاه ژرف نگر عارف در مواجهه با هر متنی فهمی تازه در جهان رقم می زند.هرگاه این دیدگاه با متنی چون قرآن روبارو شود بی شک این ارتباط منجر به کشف لایه های پنهانی از معانی قرآن می شود که حاصل آن فهم جدیدی از متن قرآن را پیش روی مخاطبان قرار می دهد.عارفان مسلمان از نظریه های ناب تفسیری برخوردارند که می تواند با جدیدترین آرای هرمنیوتیکی نظریه پردازان غربی برابری کند.در این زمینه هنوز پژوهشی صورت نگرفته و خلا آن را هانری کربن در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی یاد آوری کرده است.این پژوهش بر آن است تفسیر و تاویلات مولوی در کتاب فیه ما فیه را از آیات قرآن مجید تحلیل نماید تا با یافتن، جستجو و تحلیل این اثر به سنت تفسیر نویسی عارفانه و از جمله مولوی و نظراتش در کتاب فیه مافیه در باب متن قرآن دست یابد.در نهایت حاصل مقاله چنین است که مولوی در این کتاب مخاطبان را به خوانشی خلاف عادات و رسوم از متن قرآن و به دور از غرض ورزی و تقلید کورکورانه دعوت می کند و ایمان را معادل تمیز و ادراک تاویل می کند و این گنجینه را کلید معمای شناخت حقیقت از میان هفتاد و دو ملت معرفی و تاکید می کند که واصلان باید به این ممیزی مجهز شوند تا حقیقت را از باطل بازشناسند
    کلیدواژگان: قرآن کریم، تاویل و تفسیر عرفانی، مولوی، فیه مافیه
  • دکتز علی دهقان صفحه 35
    ادبیات عامیانه((folklore literatureاصطلاحی است که بر ادبیات توده، شفاهی و فولکلور اطلاق می شود و انواع داستان، افسانه، قصه، حکایت، تمثیل، ضرب المثل، ترانه و متل را در بر می گیرد. ادبیات عامیانه با متون متصوفه و عرفا در مواردی پیوند می یابد. مطالعه و تحقیق متون عرفانی از این جهت، هم به بازیابی انواع ادبی عام کمک می کند و هم کیفیت درک متون را بهبود می بخشد. مقالات شمس تبریزی از جمله متون عرفانی است که در این زمینه جایگاه شایسته ای دارد. در این راستا نگارنده کوشیده است بازتاب ادبیات عامیانه و رابطه و تعامل ادبیات عرفانی و ادبیات عامیانه را با تکیه بر مقالات شمس مطالعه نماید. برای این منظور قصه ها، امثال و ویژگی های زبان عامیانه مقالات شمس از جهت محتوا و عناصر و نحوه کاربرد بررسی گردید. این بررسی نشان داد که شمس تبریزی بر انواع ادبی عام تسلط زیادی داشته، نقش آنها را برای نفوذ در ذهن مردم مهم می دانسته است. از این رو در مقالات او از کارکرد، موضوعات، شخصیتها و سایر عناصرقصه های عامیانه و درونمایه ها و ویژگی ادبی ضرب المثل ها برای تفهیم مقاصد عالی عرفانی بهره زیادی گرفته شده و عناصر گوناگون زبان عامیانه در ایجاد ارتباط صمیمانه مقالات وی با مخاطبانش نقش موثری داشته است.
    کلیدواژگان: ادبیات عامیانه، متون عرفانی، مقالات شمس، قصه، امثال، زبان عامیانه
  • مریم علایی خرایم، قدمعلی سرامی صفحه 61
    بررسی روستا و روستائیان از زوایای مختلف ادبی، فرهنگی و دینی در آثار مولانا از اهمیت بسزایی برخوردار است و نگرش ها و بینش های گذشتگان را نسبت به روستائی و زندگی روستائیان به طور عام و کودکان روستایی به طور خاص به نمایش می گذارد. مولوی در بلخ به دنیا آمده، بلخ در زمان وی یکی از باشکوه ترین شهرهای بزرگ به حساب می آمده است. برای همین در مثنوی، فیه ما فیه و غزلیات، شهرگرایی را ستایش و روستانشینی را نکوهش می کند. در قصیده ای در دیوان کبیر، نفس اماره را به کودکی روستائی مانند کرده است:روستائی بچه ای هست درون بازار دغلی، لاف زنی، سخره کنی بس عیار که از او محتسب و مهتر بازار به درد؛ در فغان اند از او، از فقعی تا عطار سوال اصلی این پژوهش بررسی جلوه های کودکان روستایی در اندیشه مولانا است که با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. در این مقاله، ضمن بررسی نگاه مولانا در این باب، خواهیم کوشید دلایل چنین نگرشی را، به بررسی بنشینیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که یکی از جنبه های تکامل افکار مولوی، سمت گیری اندیشه ی وی به سوی شهر است. از دیدگاه وی زندگی در روستا مورد پسند نیست و از روستائیان که جامعه را به لغزش و گمراهی دچار می کنند، سخت بیزار است و از آنان می گریزد. از نگاه او این کودک روستائی موجب فتنه و شر در شهر است و همه ی اقشار جامعه ی شهری را به ستوه آورده است. این نمودار بدبینی انبوه این عارف از روستا و روستازادگان است.
    کلیدواژگان: کودک، زندگی روستایی، فرهنگ روستائی، دیوان کبیر
  • ناصر علیزاده خیاط، سمیه اسدی صفحه 89
    بوطیقای سوررئال در غزلیات شمس، نمایان گر دنیای درون و ناخودآگاه مولانا است که به واسطه ی عناصری چون «فضا سازی» و شگردهای خاص روایی مانند «جریان سیال ذهن» و انواع «تک گویی» شکل گرفته است. در این میان، آنچه اهمیت پیدا می کند، تشخیص و تحلیل وجوه اشتراک و افتراق این شیوه های روایت است؛ زیرا تک گویی های درونی، تداعی آزاد و صناعت جریان سیال ذهن شگردهایی هستند که شباهت و هم پوشانی معنایی فراوان میان آن ها، سبب شده که اغلب به جای هم به کار روند و گاه تمامی آن ها ذیل یک عنوان و در یک معنا مطرح شوند؛ در حالی که علی رغم اشتراکات و شباهت های زیاد، هر یک شگرد و شیوه ای خاص از روایت محسوب می شوند. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود، بررسی انواع «تک گویی درونی» در کنار شگرد «جریان سیال ذهن» و بیان مرز میان این دو روش روایی در غزلیات مولانا است.
    کلیدواژگان: تداعی آزاد، تک گویی درونی، جریان سیال ذهن، سوررئالیسم، غزلیات شمس
  • حیدر قلیزاده صفحه 123
    سیر به سمت کمال مستلزم گذر از موانع و حذف و نفی حجاب خودی و رسیدن به بینقشی و تسلیم است. راه سلوک با مطیع ساختن نفس اماره و توجه نمودن به راهنمایی های نفس لوامه آغاز می گردد. هر کدام از دو نفس اماره و لوامه شامل من های کمالطلب و امیالگرا(ضدکمال) است. در مرحله دوم آدمی از هر دو نفس اماره و لوامه نیز خود را می رهاند زیرا تا در کشاکش این دو نفس کژ می شود و مژ می شود به مقام «اطمینان» نخواهد رسید. رهایی نفس آدمی از کشمکشهای اماره و لوامه، خوف و رجا، دوزخ و بهشت، نور و ظلمت، ملک و ملکوت، رحمان و شیطان، به تعبیر دیگر همان «دوعالم» یا «قوسین نزول و صعود» موسوم به مقام «مخلصین»، مقام «نفس مطمئنه» یا «نقطه خاموشی و توحید» است. این حرکت معرفتی به سمت وحدت و خلاصی و صالحیت جز در صراط مستقیم ممکن نیست.
    صراط مستقیم «راه وسط» میان دو عالم است و مقیم صراط مستقیم همواره در حال امن، اطمینان و خاموشی است. آدمی تنها از راه خاموشی و تسلیم و نیز خلاصی از طرفین صراط مستقیم است که می تواند مقیم صلات(اتصال) گردد و از این طریق است که به ذکر(درک حضور) و جنت امن و قرار الهی که مقام رندی و شاهدی و صالحی است می پیوندد.
    کلیدواژگان: صراط مستقیم، مخلصین، نقطه خاموشی، عرفان، شعر فارسی
  • طاهره کریمی، مهدی نیک منش صفحه 157
    در جهان بینی مولوی، «انسان» یکی از محوری ترین مسائل است و باقی آفرینش حول او و هدفش می چرخد. در کنار آن، در رشته ی جمادات، «کوه» یکی از برجسته ترین موجودات عالم، و در همه ی اساطیر و ادیان الهی و غیرالهی مکانی مهم و مقدس به شمار می آید. در آثار مولوی نیز کوه از رمزهای کلان و حاوی تصویرپردازی های بدیع است. پرسش این پژوهش آن است که در آثار مولوی کوه و انسان چه تقابل ها، تشابه ها و اتصال هایی با یکدیگر دارند؟ در سیر طولی آفرینش، در سه زمان آغازه، میانه و واپسین رخداد(آخرت)، چند کلان ماجرا بین انسان و کوه رخ می دهد؛ آغاز آن پذیرش و ابا است؛ انسان امانت الهی را می پذیرد و کوه سر باز می زند. در میانه، انسان و کوه با امر تجلی رو به رو می شوند و خداوند بر هر دو متجلی می شود. در انتها نیز فنای عارف و فنای کوه هر کدام به شیوه ای متفاوت صورت می گیرد؛ انسان و کوه در این سیر طولی، گاه در تقابل، گاه هم عرض و گاهی نیز در تصویرسازی هنرمندانه ی شاعر در یک پیکره قرار می گیرند. این مقاله در سه بخش اصلی شکل یافته است؛ مجموعه ی تقابل ها، مجموعه ی تشابه ها و در آخر اتصال انسان و کوه در زبانی رمزوار.
    کلیدواژگان: انسان، کوه، عشق، تجلی، فنا، مولوی
  • سعید کریمی قره بابا صفحه 187
    ذات شعر عرفانی در اساس با رمز و راز گره خورده است. عارفان هم جهان را رازآلود می بینند و هم رازآلود می اندیشند. رازهایی در پس کائنات هست که هستی را قائم و پابرجا نگه داشته است؛ چنانکه این اسرار از پرده برون افتد مجموعه آفرینش از هم خواهد پاشید. عارفان رازدان و راز آشنایند و در مرحله ای دیگر پرده از برخی اسرار عالم برمی دارند. سالک در پایان سیر و سلوک و در برابر آن همه ابهام خلقت به مقام «حیرت» می رسد. «حیرت» تنها دستاورد و بضاعت عارفان در تقابل با هستی است. رمزآفرینی و رمزشکافی دو پروژه ای است که عارفان همزمان به پیش می برند. شعر نیز در نزد آنان عالمی سرشار از اسرار به نظر می آید. تصوف نقش بزرگی در ورود ای هام، آن هم با حجم گسترده به عرصه ادبیات فارسی داشته است. مولانا جلال الدین محمد بلخی به عنوان یکی از معلمان بزرگ و سترگ معنوی در معماری غزلیاتش ناخودآگاه به ای هام رویکردی ویژه داشته و به شیوه های گوناگون در ایجاد فضایی سیال، لغزان و وهم گونه تلاش کرده است. این مقاله پس از ارائه توضیحاتی در باب انواع شیوه های ای هام افکنی در گونه های شعر و نثر، به یکی از روش های ای هام آفرینی در غزلیات شمس اشاره می کند و آن استفاده متعدد مولانا از عبارت «چیز دیگر» است. او آنجا که در توضیح کم و کیف و غور مفهومی فرو می ماند؛ به ناچار تعبیر «چیز دیگر» را به کار می گیرد. «چیز دیگر» به مانند «آن» در ادبیات عرفانی لا یدرک و لایوصف است. خواننده می تواند در درک و برداشتش، از ظن خود یار مولانا شود.
    کلیدواژگان: مولانا، ادبیات عرفانی، راز، ایهام، شیوه های ایهام آفرینی، چیز دیگر