فهرست مطالب

کشاورزی بوم شناختی - سال چهارم شماره 2 (1393)

مجله کشاورزی بوم شناختی
سال چهارم شماره 2 (1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/11/19
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی علی پور*، هادی ویسی، فاطمه دریجانی، حسین صباحی، هومان لیاقتی صفحه 1
    در این تحقیق شاخص های انرژی در کشت بوم های برنج استان مازندران (شهرستان بابلسر) و گیلان (شهرستان لاهیجان) در سال 1389 بررسی شد. اطلاعات به دست آمده از 140 شالیزار در دو استان با استفاده از پرسشنامه و به صورت چهره به چهره گردآوری شده است. شالیزارها بنابر روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد، کل انرژی ورودی و خروجی به شالیزارهای لاهیجان به ترتیب، 3/ 43254 و 16/ 122913 مگاژول و به شالیزارهای بابلسر 22/ 40342 و 7/ 127182 مگاژول بودکه در گیلان بیشترین سهم انرژی ورودی مربوط به آب (39%)، نیروی الکتریسیته (24%) و کود نیتروژنه (19%) و در استان مازندران مربوط به انرژی آب (41%)، کود نیتروژنه (19%)، الکتریسیته (14%) بود. نتایج همچنین نشان داد که کارایی انرژی این کشت بوم ها در گیلان به ترتیب 84 /2، بهره وری انرژی 10/ 0 و نسبت انرژی آب 39% و در استان مازندران این شاخص ها به ترتیب 15/ 3، 11/ 0 و 41% بود. بنابر این نتایج مشخص شد که استفاده از روش آبیاری غرقابی و همچنین استحصال آب از منابع زیرزمینی توسط پمپ های الکتریکی نهاده آب سبب شده است که آب بیشترین سهم را در بین انرژی های ورودی به کشت بوم ها دارا باشد، موضوعی که خود باعث افزایش مصرف انرژی در واحد سطح و همچنین کاهش کارایی و بهره وری انرژی شده است. بر این پایه استفاده از فناوری جدید برای مدیریت بهتر منابع آبی پیشنهاد شد.
    کلیدواژگان: انرژی، بهره وری انرژی، کارایی انرژی، انرژی ورودی، انرژی خروجی
  • مهندس احمد برجی، اشکان عسگری*، کورس خوشبخت، بابک میرباقری صفحه 9
    امروزه کشاورزی یکی ازمهم ترین بخش های اقتصادی کشوربه شمارمی آیدهدف ازاین تحقیق شناخت عامل ها ومشخصه های موثردرکشت بادام دیم درحوضه آبخیز فاروب رومان در شهرستان نیشابوربه منظورپهنه بندی مناطق مستعدکشت با استفاده ازقابلیت های سامانه اطلاعات جغرافیایی درقالب یک تحلیل مکانی جامع می باشددرآغازبرای هریک ازنیازهای بادام دیم دو لایه به صورت دو مدل بولین وفازی، جداگانه به کمک سامانه های اطلاعات جغرافیایی تهیه شد، این لایه ها شامل عامل های اقتصادی (فاصله از روستا، جاده و کاربری اراضی)، عامل های ارتفاع، شیب و جهت شیب (توپوگرافی)، عامل های اقلیمی (لایه ی همدما، همباران و لایه سیل خیزی حوضه)، مشخصه های خاک (گروه های هیدرولوژیکی خاک و نفوذپذیری سازندهای زمین شناسی) می باشد. تلفیق لایه های یادشده به کمک دومدل بولین و فازی به صورت همپوشانی انجام شد و در نهایت نقشه ی تعیین مناطق مستعدکشت بادام دیم به دو صورت بولین و فازی ارائه شد. نتایج به دست آمده، قابلیت بالای اراضی منطقه برای کشت بادام دیم و همچنین انعطاف پذیری بیشترو عملکرد بهتر روش فازی نسبت به روش بولین برای مکان یابی مناطق مستعد کشت بادام را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: پهنه بندی، تحلیل مکانی، مدل فازی و بولین
  • سمیرا نصیرزاده، سیف الله فلاح*، مریم حیدری صفحه 21
    به منظور بررسی و تبیین تاثیر میزان کود آلی و شیمیایی بر غلظت و جذب برخی عناصر غذایی پر مصرف، کارایی مصرف نیتروژن و کارایی اقتصادی کوددهی در تولید گیاه دارویی اسفرزه، آزمایشی به صورت بلوک کامل تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار در کشتزار تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال 1390 اجرا شد. تیمارهای کودی شامل سه سطح نیتروژن قابل دسترس (30، 60 و 90 کیلوگرم در هکتار) از منبع کود گاوی، سه سطح نیتروژن (30، 60 و 90 کیلوگرم در هکتار) از منبع کود اوره و همچنین تیمار شاهد (بدون مصرف کود) بودند. نتایج نشان داد که کوددهی غلظت نیتروژن و پتاسیم دانه و نیز جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه را بهطور معنی داری افزایش داد (P<0،05). غلظت نیتروژن دانه و جذب آن در شرایط کاربرد کود اوره نسبت به کود گاوی برتری معنی داری داشت (P<0،05). اما جذب فسفر و پتاسیم در شرایط کاربرد کود گاوی بهتر بود، به طوری که جذب این دو عنصر در تیمار 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع کود گاوی به ترتیب 8 /7 و 24/ 57 گرم بر کیلوگرم بود. به طور کلی بیشترین غلظت و جذب عناصر و کارایی فیزیولوژیکی و بازیافت نیتروژن با تیمار 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع کود اوره و یا کود گاوی به دست آمد. اگرچه کارایی زراعی دو کود تفاوت معنی داری نداشت ولی کارایی فیزیولوژیکی و بازیافت نیتروژن و همچنین کارایی اقتصادی دو کود دارای تفاوت معنی داری بودند. بنابراین می توان اظهار داشت که برتری کیفیت دانه تولیدی این محصول از لحاظ فسفر و پتاسیم در شرایط کاربرد کود گاوی به همراه برابری کارایی مصرف نیتروژن در کود آلی با کود شیمیایی بیانگر نقش بوم شناختی (اکولوژیکی) برجسته کاربرد کود دامی در تولید گیاه دارویی اسفرزه و ضرورت ارزشگذاری کیفیت محصولات ارگانیک می باشد.
    کلیدواژگان: ارگانیک، کارایی زراعی نیتروژن، پتاسیم، فسفر، جذب عناصر غذایی
  • عاصفه الله وردی، سید علی محمد مدرس ثانوی، حسین بشارتی کلایه، حمیدرضا دورودیان صفحه 33
    حل کننده های فسفات دسته مهمی از باکتری ها در کودهای زیستی هستند که می توانند در خاکهای آهکی ایران که تثبیت فسفر بسیار بالا و کارایی کودهای شیمیایی پایین است، بسیار سودمند و موثر واقع شوند. در بسیاری از موارد، بین کاربرد باکتری ها و آبیاری در کشتزار فاصله می افتد (به ویژه در اراضی بزرگ و دیمزارها) که تاثیر این فاصله (بودن باکتری در خاک خشک) بر کارایی باکتری های حل کننده فسفات تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. به منظور ارزیابی بقا و کارآیی باکتری های حل کننده فسفر در ریشه گاه (ریزوسفر) گندم در فاصله های مختلف کاربرد باکتری تا آبیاری کشتزار، آزمایشی در سال 1386 در یک خاک لومی درگلدان در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس به صورت فاکتوریل،در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد.در این آزمایش دوعامل الف-نوع باکتری مورد استفاده در دو سطح1- (Bacillus subtilis)2- (Pseudomonas putida) وب–فاصله یافزودن باکتری تا آبیاریدر 5 سطح: 1- کاربردباکتری یک هفته پیش از آبیاری 2- کاربردباکتری دو روز پیش از آبیاری 3- کاربردباکتری روز پیش از آبیاری 4- کاربردباکتری بدون فاصله پیش از آبیاری 5- کاربردباکتری در رطوبت کشتزار، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که، بالاترین عملکرد دانه در تیمار کاربرد باکتری در ظرفیت زراعی به دست آمد، ولی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین این تیمار و تیمارهای کاربرد باکتری بدون فاصله، یک و دو روز پیش از آبیاری وجود نداشت. استفاده هر دو باکتری یک هفته پیش از آبیاری (یا بارندگی) بر عملکرد دانه گندم به کلی بی تاثیر بود؛ از این رومی توان به کشاورز توصیه کرد که پس از استفاده از باکتری های سودوموناس و باسیلوس مورد استفاده می تواند آبیاری را درنهایت دو روز به تعویق بیاندازد. کل فسفر جذب شده در گیاه گندم در تیمار کاربرد باکتری در ظرفیت زراعی در بالاترین میزان بود
    کلیدواژگان: باسیلوس، سودوموناس، حل کننده های فسفر، خشکی
  • مرتضی زاهدی، حمیدرضا عشقی زاده، فرزاد مندنی* صفحه 45
    مصرف بهینه انرژی در بوم نظام های کشاورزی باعث کاهش چالش های زیست محیطی، جلوگیری از نابودی منابع باارزش طبیعی و تقویت کشاورزی پایدار به عنوان یک نظام تولید اقتصادی می شود. بنابراین، این بررسی به منظور ارزیابی کارایی انرژی و شاخص های اقتصادی تولید گلرنگ تابستانه در نظام های کشت متداول استان اصفهان در سال زراعی 91-90 انجام شد. داده ها با استفاده از آمار و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی استان و گفتگوهای رو در رو با کشاورزان گلرنگ کار گرد آوری شد و سپس شاخص های اقتصادی و انرژی با استفاده از داده های مربوط به نهاده ها و ستاده ها و معادل های هر واحد، برآورد و محاسبه شد. نتایج نشان داد که کل انرژی نهاده های به کار برده شده در نظام تولید گلرنگ برابر 39145 مگاژول در هکتار (3/ 66% انرژی مستقیم، 7/ 33% انرژی غیر مستقیم، 1/ 19% انرژی قابل تجدید و 9/ 80% انرژی غیر قابل تجدید)،کل انرژی خروجی 66950 مگاژول در هکتار و میزان کارایی انرژی (نسبت ستاده به نهاده) 71/ 1 بود. بیشترین انرژی مصرفی در نظام تولید گلرنگ به ترتیب سوخت فسیلی(1/ 44%)، کود نیتروژن (2/ 22%) و آب آبیاری (9/ 14%) بود. درآمد ناخالص و خالص در کشتزارهای گلرنگ به ترتیب برابر 8/ 943 و 7 /115 دلار در هکتار، نسبت سود به هزینه برابر 09 /1 و بهره وری تولید 76/ 1 کیلوگرم بر دلار بود. بنابر نتایج این بررسی به نظر می رسد کشت و تولید گلرنگ در منطقه مورد ارزیابی از نظر بهره وری انرژی و شاخص های اقتصادی دارای وضعیت مطلوبی نیست.
    کلیدواژگان: انرژی قابل تجدید، انرژی مستقیم، فشردگی انرژی، نسبت سود به هزینه ها
  • فرزاد نجفی، جواد شباهنگ، سرور خرم دل* صفحه 54
    به منظور ارزیابی ویژگی های رشدی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه و اسانس گیاه دارویی رازیانه (Foeniculum vulgareL.) تحت تاثیر تیمارهای کودی، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 89-1388، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل F1: کود شیمیایی (نیتروژن، پتاسیم و فسفر به ترتیب برابر با 100، 60 و 100 کیلوگرم در هکتار)، F2: کود زیستی+2/ 1 F1F3: کود زیستی، F4: کود دامی (30 تن در هکتار) و F5F4+1/2 F1بودند. صفات مورد بررسی همچون ارتفاع بوته، اجزای عملکرد شامل شمار شاخه جانبی، چتر، چترک، دانه و وزن هزار دانه، عملکرد تر و خشک زیستی یا (زیست توده) بیولوژیکی، عملکرد دانه، محتوی اسانس و عملکرد اسانس رازیانه اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تاثیر تیمارهای کودی بر ارتفاع بوته، اجزای عملکرد، عملکرد دانه، عملکرد تر و خشک زیستی و اسانس رازیانه معنی دار (p≤0،01) بود. بیشترین میزان اجزای عملکرد برابر با 10 شاخه جانبی در بوته، 1/ 241 چتر در شاخه جانبی، 1/ 15 چترک در چتر، 8/ 14 دانه در چترک و 9/ 2 گرم به تیمار تلفیقی کود شیمیایی+کود دامی اختصاص داشت. بالاترین عملکرد دانه برابر با 5 /296 گرم بر متر مربع برای تیمار تلفیقی کود شیمیایی+کود دامی به دست آمد. میزان افزایش عملکرد دانه در تیمار F5نسبت به دیگر تیمارهای مدیریت کودی شامل شیمیایی، دامی، تلفیقی شیمیایی+زیستی و زیستی به ترتیب برابر با 15، 52، 111 و 297 درصد محاسبه شد. با توجه به نتایج این آزمایش به نظر می رسد که می توان مصرف نهاده های آلی همچون کود دامی را به صورت تلفیقی با دیگر تیمارهای کودی به عنوان راهکاری بوم شناختی (اکولوژیک) در مدیریت تلفیقی حاصل خیزی خاک مد نظر قرار داد که این امر افزون بر بهبود عملکرد، می تواند در درازمدت پایداری را برای این گونه های با ارزش به ارمغان بیاورد.
    کلیدواژگان: عملکرد اسانس، کود زیستی، کود دامی، مدیریت تلفیقی، حاصلخیزی خاک
  • حسین میرسیدحسینی*، گلاره خانبلوکی، بابک متشرع زاده صفحه 65
    تغییرات اقلیمی به ویژه افزایش غلظت دی اکسیدکربن و همچنین آلودگی خاک به وسیله فلزهای سنگین سبب ایجاد دگرگونی در رشد گیاهان به دلیل جذب عناصر توسط آنها شده است. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر غلظت دی اکسیدکربن اتمسفری و کادمیوم بر جذب آهن، مس و روی و همچنین شاخص های رشد گندم و سورگوم، با اعمال 2 سطح دی اکسیدکربن (900 و 400 میکرولیتر در لیتر) و 4 سطح کادمیوم (0، 10، 20 و 40 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم خاک) اجرا شد. پس از طی دوره رشد رویشی (60 روز) گیاهان برداشت شدند. نتایج نشان داد با افزایش غلظت دی اکسیدکربن، ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه در هر دو گیاه گندم و سورگوم به طور معنی دار (p< 0.01) افزایش یافت. افزایش غلظت دی اکسیدکربن موجب افزایش غلظت و جذب کادمیوم و عناصر غذایی آهن، مس و روی در اندام های هوایی و ریشه سورگوم شد. در مورد گندم عکس این نتیجه به دست آمد و کاهش جذب عناصر دیده شد. در بین عناصر غذایی، بیشترین افزایش غلظت در اندام های هوایی سورگوم مربوط به عنصر روی (25-14 درصد) و در ریشه مربوط به آهن (25-16 درصد) بود. در گندم عنصر مس بیشترین کاهش غلظت را در اندام های هوایی (25-19 درصد) و ریشه (15-10 درصد) داشت. کاهش جذب کادمیوم در گندم می تواند عاملی برای افزایش مقاومت در برابر تنش باشد اما از سویی در مورد عناصر غذایی کم مصرف و به ویژه روی در محصولاتی مانند گندم که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند، می تواند چالش هایی را از لحاظ ارزش غذایی ایجاد کند. در سورگوم با اینکه افزایش جذب عناصر غذایی دیده شد، اما افزایش جذب کادمیوم مسئله ای است که باید در مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تغییرات اقلیمی، ماده خشک، عناصر غذایی کم مصرف، آلودگی خاک
  • علیرضا کوچکی، رضا قربانی، قربانعلی اسدی، فریدون ملتی، فرنوش فلاح پور* صفحه 81
    استان های خراسان به دلیل داشتن تنوع اقلیمی و اراضی گسترده کشاورزی و مرتعی، شرایط مناسبی برای گسترش گونه های مهاجم گیاهی دارند و این گیاهان در سال های اخیر چالش ها و بحران های زیادی را در منطقه به وجود آورده اند، لذا این تحقیق به منظور شناسایی و ارزیابی گونه های مهاجم گیاهی با توجه به تغییرات اقلیم جهانی در استان های خراسان انجام پذیرفت. ارزیابی مجموعه گیاهی (فلور) منطقه با پایش های صحرایی، استفاده از اطلاعات موجود در هرباریوم دانشگاه فردوسی مشهد و بررسی اسناد مربوط به مجموعه گیاهی (فلور) گیاهی منطقه در سی سال گذشته صورت گرفت. در پایان گیاهان یافت شده تا سطح گونه مورد شناسایی قرارگرفتند و ریخت (فرم) های حیاتی و پراکنش جغرافیایی گونه ها تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در مجموع می توان از 114 گونه گیاهی متعلق به 74 جنس و 32 تیره، به عنوان گیاهان مهاجم در منطقه نام برد که از این میان 21 گونه گیاهی در عرصه های طبیعی و 13 گونه در عرصه های زراعی به عنوان مشکل سازترین گیاهان مهاجم منطقه شناسایی شدند. بیشترین شمار گیاهان مهاجم را گونه های دولپه ای (با 43/ 82 درصد) تشکیل دادند. از نظر شمار جنس به ترتیب تیره های Asteraceaeبا 12 جنس (61 /10 درصد)، Poaceaeبا 7 جنس (19/ 6 درصد)و Lamiaceaeبا 5 جنس (42 /4 درصد) مهم ترین تیره های گیاهی بودند. به علاوه جنس Tamarixبا 8 گونه و جنس Bromusبا 4 گونه بزرگترین جنس ها را تشکیل دادند.
    کلیدواژگان: پراکنش جغرافیایی، تخریب زیست بوم، مجموعه گیاهی (فلور)، گیاه مهاجم
|
  • Ali Alipour, Hadi Veisi*, Fatemeh Darijani, Hoseyn Sabahi, Houman Liaghati Page 1
    In this study, the energy indices of conventional rice production systems in Babolsar and Lahijan were investigated during 7010. Data were collected from 140 rice paddy farms in two provinces by carrying out a face-to-face questionnaire. The farms were selected based on random sampling method. Results demonstrated that the total input and output energy in Lahijan rice production systems were 4375433 and 177313311 MJ, respectively and, for input and output energy in Babolsar, were 40347377 and 17211732 MJ, respectively. Additionally, 333 of energy consumption in Guilan Province was assigned to water, 743 to electricity and 133 was allocated to N fertilizer. The character of energy consumption in Mazandaran Province was slightly different, since 413 was allocated to water, and 133 and 143 to N fertilizer and electricity, respectively. Ultimately, the results showed that the energy efficiency of rice production systems in Guilan was 7314, energy productivity was 031 and the proportion of water energy was 333. Furthermore, the values for the aforementioned indices in Mazandaran Province were 1315, 0311, and 413, respectively. It’s noticeable that the vast majority of input energy was due to using water logging irrigation systems, obtaining it from groundwater resources through use of electric power which, consequently, reduced energy efficiency and productivity in the rice production systems studied. Regarding this, the employment of new technologies for the proper management of water resources recommended.
    Keywords: Energy, Energy efficiency, Energy productivity, Input energy, Output energy
  • Ahmad Borji, Ashkan Asgari*, Korous Khoshbakh*T, Babak Mirbagheri Page 9
    Currently, agriculture is one of the most important economic sectors in Iran. The purpose of this study is to identify the factors affecting the cultivation of dryland almonds grown in the watershed of the Farub Roman Drainage Basin in Neyshabour in order to zone those areas appropriate for cultivation by the use of GIS in the form of a comprehensive spatial analysis. To satisfy the requirements of each dryland almond, two layers were prepared in Boolean and fuzzy form using GIS. These layers include economic factors (distance from the villages, roads and land use), topographic factors (elevation, slope and aspect), climatic factors (isothermal layer, and isorain, basin floodness layer), and soil resources (soil hydrological groups and infiltration of geological formations). These layers were combined with the use of Boolean and fuzzy overlay and the final results showed the high capacity of the area for cultivating dry almond. The greater flexibility and better functioning of Fuzzy method than the Boolean one for site selection of the area appropriate for the cultivation of dry almond is also shown.
    Keywords: Zonation, Spatial analysis, Fuzzy, Boolean methods
  • Samira Nasirzade, Seyfollah Fallah*, Maryam Heidari Page 21
    In order to investigate the effects of organic and inorganic fertilizer rate on the concentration and uptake of some macronutrients, nitrogen use efficiency and economic efficiency of fertilizer applications in the production of isabgol (Plantago ovata Forssk) medicinal plant, an experiment was conducted in a randomized complete block design with seven treatments and four replications at the research farm of Shahrekord University in 2011. Fertilizer treatments consisted of control (no fertilizer), three levels of available nitrogen 30, 60 and 90 kg ha-1) of cow manure and three levels of available nitrogen (30, 60 and 90 kg ha-1) of ureafertilizer. Results showed that the application of fertilizer caused a significant increase in nitrogen and potassium concentration of seed and uptake of nitrogen, phosphorus and potassium of seed (P<0,05). Seed nitrogen concentration and uptake in urea fertilizer application were significantly higher than in cow manure (P<0,05). But, the uptake of phosphorus and potassium were significantly higher in the cow manure application than the urea fertilizer application, where the concentration of 90 kg ha-1in the form of cow manure were 7,8 and 57,24 g kg-1, respectively. Generally, the highest of concentration and uptake of nutrients, nitrogen physiological and recovery efficiency were obtained in 90 kg ha-1 nitrogen as a urea and/or cow manure source. Although, the nitrogen agronomic efficiency of these two N sources have no significant difference, the nitrogen physiological efficiency, nitrogen recovery efficiency and fertilizer economic efficiency of both fertilizers have significant differences. Therefore, it is concluded that the better quality of phosphorus and potassium in seed in applications of cow manure, in addition to the equal nitrogen use efficiency of these two N sources indicate the superior ecological role of the application of manure in production of isabgol medicinal plant and the necessity of its quality validation in organic crops.
    Keywords: Nitrogen agronomic efficiency, Nutrient uptake, Organic, Potassium, Phosphorus
  • Mortaza Zahedi, Hamid Reza Eshghizadeh, Farzad Mondani* Page 45
    Efficient use of energy in agro-ecosystems is supposed to reduce environmental problems, conserve natural resources and enhance agricultural sustainability. The present study was conducted in order to evaluate the energy use efficiency and also economic indicators in conventional safflower production systems in Isfahan Province during 2011-2012. Information used in this study was obtained from face-to face interviews with safflower growers and the complementary data provided by Ministry of Agriculture of Iran. Economic and energy indices were estimated by using their input and output equivalents. The total energy consumed in safflower farms was 39145 MJ ha-1, of which the contributions of direct, indirect, renewable and non-renewable energies were 66.3, 33.7, 19.1, and 80.9%, respectively. Total energy output and energy use efficiency were calculated to be 66950 MJ ha-1 and 1.71, respectively. The main contributors to the energy used in safflower production were diesel fuel (44.1%), nitrogen fertilizer (22.2%) and irrigation water 14.9%). Gross and net returns were 943.8 and 115.7 $ ha-1, respectively, the benefit-to-cost ratio was 1.09 and productivity was 1.76 kg $-1. It seems that in terms of energy use efficiency and economic analysis safflower farms do not have a sufficiently positive condition.
    Keywords: Renewable energy, Direct energy, Energy intensiveness, Benefit, cost ratios
  • Farsad Nadjafi, Javad Shabahang, Surur Khorramdel* Page 54
    In order to evaluate the growth characteristics, yield components, seed yield and essential oil yield of fennel (Foeniculum vulgare L.) as affected by different fertilizer treatments, a field experiment was conducted based on a randomized complete block design with three replications at the Agricultural Research Station of Ferdowsi University of Mashhad during the growing season of 2009-2010. Treatments were: F1: chemical fertilizer (N, P and K were used with 100, 60 and 100 kg ha-1, respectively.), F2: biofertilizer+1/2 F1, F: biofertilizer, F4: cow manure (30 t ha-1) and F5: F4+1/2 F1. Plant height, yield components such as branch number, umbel, umbelet, seed and 1000-seed weight, fresh and dry biological yields, seed yield, essential oil content and essential oil yield of fennel were measured. The results indicated that the impact of the fertilizer treatments was significant (p≤0,01) on plant height, yield components, seed yield, fresh and dry biological yields and essential oil yield of fennel. The highest yield components with 10 branches per plant, 241,1 umbels per branch, 15,1 umbelets per umbel, 14,8 seeds per umbelet and 2,9 g were observed in the chemical fertilizer+cow manure treatment. The maximum seed yield with 296,5 g m-1 was achieved with the chemical fertilizer+cow manure treatment. Increasing of seed yield in F5 treatment was 15, 52, 111 and 297% compared to chemical fertilizer, cow manure, chemical fertilizer+biofertilizer and biofertilizer, respectively. So, integrated management of organic inputs such as cow manure with other fertilizers could be considered as an ecological approach that can improve yield and bring sustainability for these valuable species.
    Keywords: Essential oil yield, Biofertilizer, Cow manure, Soil fertility, Integrated management
  • Hossein Mirseyed Hosseini, * Gelare Khanboluki, Babak Moteshare Zadeh Page 65
    Climate change, especially an increase in CO2 concentration and soil pollution due to heavy metals, has changed plant growth and metal uptake by them. This research was carried out in order to investigate the impacts of increasing atmospheric CO2 concentrations on Fe, Cu and Zn uptake and the growth parameters of wheat and sorghum at two levels of CO2 (400 and 900 μL L-1) and four levels of cadmium (0. 10, 2 and 40 mg kg-1). After 60 days, the plants were harvested, and the results showed that increasing CO2 concentration led to significantly increased plant height, leaf area, root and shoot dry weight (p< 0.01). Increasing CO2 concentration caused increase concentration and uptake of Cd, Fe, Cu and Zn in sorghum shoot and root. In contrast, uptake of these elements in wheat decreased. Among nutrients, the greatest increase in concentration for shoots of sorghum was in Zn (14-25%) and in root was related to Fe (16-25%). For wheat, Cu showed the greatest decrease in concentration in shoot (19-25%) and root (10-15%). Decreasing the uptake of Cd in wheat can be a factor for higher stress tolerance but, on the other hand, a decrease in micronutrient concentrations, especially of Zn, in crops such as wheat that has been used widely, can create problems associated with plant growth conditions and food production. For sorghum, although an increase in the uptake of nutrients was seen, increased Cd uptake is a problem that must be noted within the context of human and food safety.
    Keywords: Climate change, Dry matter, Micronutrients, Soil pollution
  • Alireza Koocheki, Reza Ghorbani, Ghorbanali Asadi, Fereidoon Mellati, Farnoosh Fallahpour* Page 81
    As a result of its climatic diversity and extensive agricultural and pasture lands, the Northeast of Iran (Khorasan Provinces) enjoys good conditions for the distribution of alien species as invasive plants. These species have created a variety of problems in the region over the last few years. The purpose of this study was to assess invasive plant species in the three Provinces of Khorasan in Iran. Data on species presence, abundance and status were derived from the local literature, expert knowledge and field investigations. For assessment of the region’s present flora, we used the information from the herbarium of Ferdowsi University in Mashhad and documents related to regional plant flora over the past thirty years. For each of the species, their life form, taxonomic family and geographic distribution were determined. In total, 114 species from 74 genera and 32 families were recorded as invasive plants. Considering the total pool of invaders, 82.43% were dicotyledons (with 61 genera) and the rest were monocotyledons. Among all the species, thirteen were selected as the most important invasive plants in the agricultural ecosystems and twenty-one as important in the natural ecosystems. The families with the most invasive species were Asteraceae with 12 species (10.61%), Poaceae with seven species (6.19%) and Lamiaceae with five species (4.42%). The highest number of species in different genera belonged to Tamarix with eight species and Bromus with four species.
    Keywords: Alien species, Ecosystem disturbance, Flora, Invasive species