فهرست مطالب

اندیشه نوین دینی - پیاپی 41 (تابستان 1394)

فصلنامه اندیشه نوین دینی
پیاپی 41 (تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/28
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عبدالحسین خسروپناه*، رمضان پای برجای صفحه 7
    رجعت در اصطلاح به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از قیامت است. تناسخ نیز به معنای انتقال نفس از بدنی به بدنی دیگر در همین دنیا است که در فلسفه اسلامی ابطال شده است. مهم ترین وجه تشابه این دو عقیده، بازگشت به دنیا و ادامه زندگی در آن است. تشابه ظاهری رجعت و تناسخ، باعث یکسان انگاری این دو نزد عده ای شده است. این تحقیق با دو رویکرد برون دینی یا تحلیل عقلانی و فلسفی، و درون دینی یا استفاده از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)، به نقد و بررسی این یکسان انگاری پرداخته است تا ماهیت رجعت و تناسخ بیشتر بازشناخته شود و تمایز آنها روشن تر گشته، عقیده یکسان انگاری ابطال شود.
    کلیدواژگان: رجعت، تناسخ، تمایز رجعت و تناسخ، بدن مثالی و بدن عنصری، شیعه
  • کاوس روحی برندق* صفحه 27
    در برخی دعاهای معصومان(ع)، عباراتی وجود دارد که ایشان به گناهان خود اقرار نموده و از خداوند طلب بخشش و استغفار کرده اند. یک نمونه از این گونه روایات، حدیث «لیغان» است که در جوامع روایی اهل تسنن و شیعه از پیامبر اکرم| نقل شده است که فرمود: «در هر روز، حجابی مانند ابر، جلوی قلب مرا می گیرد و من به همین دلیل، روزی هفتادبار استغفار می کنم». این مقاله، برون رفت های صرفا کلامی یا آنهایی را که می توان در شمار برون رفت های کلامی قرار داد، گردآوری، تحلیل، رویکردشناسی و ارزیابی نموده است و احتمال های گوناگون را در حل اشکال تضاد توبه و استغفار با مقام عصمت معصومان(ع)، اعتبارسنجی کرده است. نویسنده در فرجام به این دیدگاه راه یافته است که اگرچه برخی برون رفت ها به لحاظ دلایل سیاقی یا براساس مبانی کلامی هرگز نمی توانند پاسخ گویی شبهه باشند و مردود به شمار می آیند، پاره ای از آنها مانند حمل طلب آمرزش بر استغفار برای دفع و پیشگیری، نه رفع و درمان، یا استغفار از گناهان امت به واسطه رهبر و پیشوا بودن، پاسخ های کارساز در رفع شبهه مطرح شده به شمار می آیند.
    کلیدواژگان: عصمت، برون رفت، توبه، استغفار، معصومان(ع)، رسول خدا(ص)، حدیث لیغان، کلامی
  • محمد نصیری*، سیدجواد نعمتی، حسینعلی یوسف زاده صفحه 43
    تاکنون مسئله ضرورت نبوت با رهیافت های گوناگونی، ازجمله حدیثی، کلامی، فقهی و فلسفی تبیین و ارزیابی شده است. پژوهش پیش رو به ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان می پردازد. فلاسفه مسلمان در ظاهر با نگاهی این سویی و زمینی، به ویژه در مبحث علم النفس، با نگاه به مراتب حسی، خیالی و وهمی و همچنین مراتب عقل عملی و نظری و قوه قدسی ای که برای عقل بالمستفاد حاصل می شود، به تبیین این حقیقت پرداخته اند و از راه حکمت واجب، ضرورت آفرینش، ازجمله انسان و درنتیجه ارسال نبی را برای هدایت او و اصلاح جامعه و اداره امور انسان ها اثبات کرده اند؛ اما عرفا با نگاهی آسمانی، نبود انسان کامل را در میان مخلوقات الهی، نقص خلقت تلقی می نمایند. در پژوهش پیش رو، این مسئله براساس متون و منابع اصیل این دو حوزه و با تاکید بر آرای ابن سینا (نماینده فلاسفه) و امام خمینی (نماینده عرفان) تبیین و ارزیابی شده است.
    کلیدواژگان: ضرورت نبوت، نبوت خاصه، نبوت عامه، خلافت، خلیفهالله، کون جامع، انسان کامل، مظهر تام
  • محسن پیرهادی*، محمدرضا کریمی والا صفحه 63
    قاضی عبدالجبار، کلام را منحصر در کلام لفظی می داند و معتقد است کلام خداوند، اصوات و حروفی است که او ایجاد می کند. این همان کلام لفظی مورد اتفاق همگان است. وی آیات قرآن را بهترین نشانه و دلیل بر تکلم خداوند معرفی می کند؛ اما ملاصدرا با این تلقی که کلام، انشای چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند، معتقد است کلام الهی، شامل تمام موجودات و افعال خداوند بوده، خدا به این اعتبار متکلم است. وی در تبیین مراتب کلام الهی، عالم امر را کلام اعلا، عالم نفس را کلام اوسط، و عالم تشریع را کلام نازل خداوند معرفی می کند. با وجود اتفاق نظر قاضی عبدالجبار و ملاصدرا در کلام لفظی، عبدالجبار کلام را منحصر در کلام لفظی می داند؛ ولی ملاصدرا برای آن، مراتب دیگری نیز معتقد است. نتیجه این پژوهش، علاوه بر احراز جامعیت نظریه صدرالمتالهین، تبیین توانایی فهم واضح برخی از آیات قرآن براساس تبیین صدرایی و نیز تایید آن براساس روایت امیرمومنان(ع) است.
    کلیدواژگان: کلام الهی، قاضی عبدالجبار، ملاصدرا، صدق
  • بهزاد محمدی* صفحه 81
    رجعت باوری، جزء مختصات تفکر شیعی است و به دلیل اهمیت آن، پژوهش های فراوانی از سه منظر نقلی، کلامی و فلسفی به تبیین آن پرداخته اند؛ لکن هنوز برخی وجوه آن نیازمند تبیین است. متکلمان با مبنا قرار دادن حکمت و مصلحت الهی، از غرض و فلسفه رجعت پرسیده اند؛ ولی آقای شاه آبادی با براساس مبنای علیت و انسان شناسی خاص خویش، دو سوال کلیدی پرسیده است: اول اینکه علت رجعت چیست؛ که به نظر ایشان، رجعت یا علت قابلی دارد یا علت فاعلی؛ دوم اینکه کیفیت رجعت چگونه است؛ که ایشان رجعت را با بدن برزخی می دانند، نه بدن مادی و این محور تفاوت نظر ایشان با علمای سلف است. شاه آبادی با توجه به مبحث علت و معلول صدرایی، علت رجعت را یا ناشی از استعداد می داند، یا استدعا یا استحضار که در هر حال، دو علت فاعلی و قابلی لازم دارد. مقایسه دیدگاه استاد شاه آبادی و فلاسفه دیگر، نظیر رفیعی قزوینی نشان می دهد که بحث ایشان از جهت استفاده از مبانی حکمت متعالیه و استیفای اقسام علل رجعت بر بحث های مرحوم رفیعی قزوینی ارجحیت دارد.
    کلیدواژگان: رجعت، علیت، علت رجعت، شاه آبادی
  • مجتبی سپاهی* صفحه 99
    ابن عربی در آثار مختلف خود، به ویژه در فصوص الحکم که دربردارنده آخرین دیدگاه های اوست، به تحلیل قضا و قدر و اعیان ثابته و ارتباط آنها با وحدت شخصی وجود پرداخته است. دفاع وی از وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر آن، این پندار را پدید آورده که قبول وحدت شخصی وجود، به سرایت «جبر» در ساحت رفتاری انسان می انجامد؛ زیرا در نظریه وحدت شخصی وجود، همه کاره در دار وجود، حضرت حق است. بنابراین صدور هر فعلی از انسان، یک صدور مجازی است. ابن عربی که این دیدگاه جبرگرایی را در افعال انسان قبول ندارد و چنین برداشتی را ساده لوحی می داند، به تحلیل وحدت شخصی وجود، و قضا و قدر و رابطه آنها با اعیان ثابته پرداخته است و با تبیین سر قدر و قبول و دفاع شدید از وحدت شخصی وجود، به تعامل حق و عبد در تحقق افعال حکم کرده و اختیار انسان را به رسمیت شناخته است. این مقاله، با کاوش در تبیین و تحلیل دیدگاه ابن عربی، از زاویه ای نو به آن پرداخته است.
    کلیدواژگان: قضا، قدر، اعیان ثابته، وحدت شخصی وجود
  • رمضان علی تبار فیروزجایی* صفحه 113
    یکی از مسائل درباب ماهیت علم دینی، تبیین عوامل، عناصر و مولفه های موثر در دینی سازی آن است. مراد از علم دینی در مقام چیستی شناسی، علم دینی مطلوب (مقام تعریف و تولید) است، نه علوم موجود (مقام تحقق). علم دینی مطلوب دارای عناصر، مولفه ها و متغیرهای رکنی و غیررکنی است که هر کدام، نقش هویت بخشی در علم را به عهده دارند. این عوامل و عناصر عبارتند از: موضوع، محمول، عالم، معلوم، روش، ابزار، منبع، فایده و کاربرد، هدف و غایت، مبانی، پیش فرض ها، پیش انگاره ها، زمان، مکان، جغرافیا، فرهنگ، تمدن و...، که بر این اساس، دیدگاه های مختلفی درباره ماهیت و چیستی علم دینی سامان یافته است. در برخی دیدگاه ها، تنها به یک عامل به عنوان عنصر هویت بخش در علم دینی اکتفا شده است و در برخی آرا، ترکیب چند عنصر اساسی، معیار دینی بودن علم دانسته شده است. بر این اساس، اختلاف دیدگاه ها در این زمینه به گونه ای است که یک سر آن به انکار علم دینی ختم می شود و از ناحیه دیگر، افزون بر پذیرش اصل امکان علم دینی، اثبات کننده تحقق خارجی آن در طول تاریخ تمدن اسلامی است. به اعتقاد ما، دینی بودن علم صرفا به عناصر و مولفه های خاصی وابسته نیست؛ بلکه عوامل مختلفی، اعم از عناصر رکنی و غیررکنی، در ماهیت و هویت دینی علم سهم دارند که با توجه به میزان نقش این عوامل در دینی بودن دانش، علم دینی نیز امری ذومراتب و تشکیکی خواهد بود.
    کلیدواژگان: علم دینی، عوامل و ارکان علم دینی، عوامل رکنی و غیررکنی
  • توحید عبدی* صفحه 131
    برهان صدیقین ازجمله براهین فلسفی برای اثبات وجود خدا است که از زمان پیدایش آن در دامن فلسفه اسلامی، روایت ها و تقریرهای متعددی از آن ارائه شده است. علامه طباطبایی، فیلسوف بزرگ معاصر، ازجمله کسانی است که در آثار خود، دو گونه تقریر از این برهان ارائه می کند. ایشان در دو اثر بدایه الحکمه و نهایه الحکمه روایتی از این برهان ارائه می کند که مشابه براهین پیشینیان است؛ ولی در تعلیقه بر اسفار و اصول فلسفه و روش رئالیسم روایت ویژه ای از آن ارائه می کند که برهان ابتکاری ایشان به شمار می رود و بر هیچ مقدمه نظری و هیچ مبدا تصدیقی از مبادی فلسفی مبتنی نیست.
    کلیدواژگان: برهان، برهان صدیقین، علامه طباطبایی، برهان وجودی، مفهوم خدا
  • پروین نبیان *، محبوبه پهلوانی نژاد صفحه 147
    به استناد آیات و روایات، تاویل راهی برای دستیابی به حقایق متن مقدس و عبور از ظواهر الفاظ برای نیل به حقایق آیات است. در این عرصه، هر یک از فرقه های اسلامی به بحث و تدقیق در این زمینه پرداخته و به گونه ای به ارائه تاویل صحیح همت گماشته اند. نوشتار حاضر به بررسی تاویل از دیدگاه دو دانشمند نام آور از فرقه های اسلامی عقل گرا (شیعه و معتزله)، یعنی ملاصدرا و قاضی عبدالجبار همدانی می پردازد. صدرالمتالهین به تناسبت دیدگاه وجودشناسانه و به مدد نظام عقلانی شهودی خود، میان مراتب حقیقت و عقل انسانی تناظر برقرار نموده، براساس این تناظر سعی در ادراک حقایق آیات براساس اصل موازنه میان معقول و محسوس دارد. این در حالی است که قاضی از منظر زبان شناسانه، تاویل آیات را منحصر در مدالیل زبانی دانسته، سعی می کند آن را صرفا براساس عقل استدلالی تببیین نماید. بررسی نوع نگاه به مسئله تاویل از حیث مبدا ورود به بحث، بدنه اصلی و پیامدهای آن در دو دیدگاه یادشده، دو جلوه متفاوت از دیدگاه های عقل گرایانه را در عالم اسلام ترسیم می کند که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
    کلیدواژگان: تاویل، عقل، وجودشناسی، ملاصدرا، قاضی عبدالجبار همدانی
|
  • Abdolhossein Khosrowpanah*, Ramazan Paibarja Page 7
  • Ramazan Alitabar Firouzjaie* Page 113
    One of the issues regarding the nature of religious science is illustration of its effective factors, elements and components. In terms of nature, religious science means a desirable religious science (in terms of definition and production) not the presented sciences (in terms of realization). A desirable religious science includes essential and non-essential variables each of which provides identification for science. These elements and factors include: subject, predicate, scholar, knowledge, method, instruments, resources, benefits and application, purpose, principles, assumptions, presuppositions, time, place, geography, culture, civilization, etc. based on which various opinions have been organized about the nature and whatness of religious science. Some viewpoints have mentioned only one factor as the identification provider element of religious science while some others have introduced the combination of several fundamental elements as the criterion to prove that a science is religious. Accordingly, differences of opinions in this regard are so that one direction is ended to denying the religious science on the one hand, and on the other hand, in addition to acceptance of the principle of religious science possibility, it proves its external realization during the Islamic civilization history. In our view, religious science is not merely dependent upon certain elements and factors but different factors including essential and non-essential elements are involved in religious nature and identification of science and according to the degree of the roles of these factors in religiosity of the science, the religious science will also be a gradual matter.
    Keywords: Religious Science, Factors, Elements of Religious Science, Essential, Non, essential Factors
  • Touhid Abdi* Page 131
    Seddiqin reasoning is among the philosophical proofs to prove the Godexistence having been narrated and asserted variously since its emergence within the fieldof Islamic philosophy. The great contemporary philosopher, Allameh Tabatabaie, hasproposed two types of assertions from this reasoning in his works. He has proposed anarration of this reasoning in two of his books Bedayat Al-Hikmah and Nahayat Al-Hikmah being similar to the proofs of the predecessors while in the commentary on Asfarand Philosophy Principles and Realism Method he has proposed a particular narrationbeing considered to be his innovative reasoning and it is not based on any theoreticalbackground and authenticated origin from philosophical principles.
    Keywords: Reasoning, Sediqain Reasoning, Allameh Tabatabaie, Existential Reasoning, the Concept of God
  • Parvin Nabian*, Mahbubeh Pahlavaninejad Page 147
    By virtue of the verses and narrations, interpretation is a way to achieve the realities of the sacred text and to reach the reality of the verses by passing through appearance of the words. In this regard, each one of the Islamic sects has discussed and scrutinized this field and has attempted to interpret it accurately in one way or another. The present paper attempts to investigate interpretation from viewpoints of two famous scholars of the rational Islamic sects (Shiite and Mutazila)i.e. Mullasadra and Qazi Abd Al-jabar Hamedani. In regard to ontological perspective and by using his rationalintuitive system, Sadra has established correspondence between the degrees of reality and humanistic reason and accordingly, he has attempted to understand realities of the verses based on the balance principle between the reasonable and perceptible while Qazi approach is linguistic and for him, interpretation of verses is dependent upon linguistic designated cases and he tries to explain it just through rational reason. Analyzing the type of approaches to the matter of interpretation in terms of introduction, main body, and the related consequences within two mentioned viewpoints describes two different forms of rationalism viewpoints in Islam which will be dealt with in this paper.
    Keywords: Interpretation, Reason, Ontology, Mulla Sadra, Qazi Abd Al Jabar