فهرست مطالب
پژوهش نامه ی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان
پیاپی 6 (بهار 1393)
- تاریخ انتشار: 1393/09/24
- تعداد عناوین: 5
-
-
صفحات 3-29بررسی و مطالعه در زمینه ی ساخت های دستوری در زبان های مختلف، نقش عمده ای در تحقیقات زبان شناسی و آموزش زبان ایفا می کند. این پژوهش به منظور بررسی کاربرد «ساخت مجهول» و همچنین «وجه فعل در بندهای متممی» در میان فارسی آموزان غیرایرانی انجام شده است. در این پژوهش، تولید و درک این نوع جملات در میان دو گروه از فارسی آموزان سطح پیشرفته با ملیت های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، متون نگارشی 30 فارسی آموز عربی زبان و 30 فارسی آموز چینی در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) مورد بررسی قرار گرفت. قابل ذکر است که قبلا این نوع ساخت های دستوری در کلاس دستور و نگارش آموزش داده شده بودند. نتایج بررسی نشان داد که فارسی آموزان سطح پیشرفته در هر دو گروه، «وجه فعل در بندهای متممی» را بیشتر و بهتر از «ساخت مجهول» به کار برده اند. در خصوص ساخت مجهول نیز نتایج نشان داد که فارسی آموزان عربی زبان بیشتر از چینی ها از ساخت مجهول استفاده نموده اند، ولی فارسی آموزان چینی، ساخت های مجهول نادرست کمتری تولید کرده اند. علاوه بر این، یافته ها نشان داد که چینی ها و عرب ها به یک میزان در کاربرد «وجه فعل در بندهای متممی» با مشکل مواجه هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که در تولید ساخت مجهول فارسی توسط فارسی آموزان غیرایرانی، بیشترین خطا مربوط به جایگاه نادرست مجهول و کمترین خطا مربوط به ترکیب نادرست فعل کمکی و فعل اصلی بوده است، در حالی که در فعل بند متممی، بیشترین خطا مربوط به وجه فعل و کمترین خطا مربوط به شمار فعل بند متممی می باشد.
کلیدواژگان: ساخت مجهول، وجه فعل، بند متممی -
صفحه 31در این مقاله، خطاهای نحوی-نگارشی فارسی آموزان اردوزبان با استفاده از رویکرد تحلیل خطا و با هدف آموزشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه ی آماری این پژوهش شامل 20 اردوزبان است که به روش تصادفی ساده از بین زبان آموزان مرکز جامعه المصطفی العالمیه(ص) در واحد اصفهان انتخاب شده اند؛ همه ی آزمودنی ها مرد و اهل پاکستان بودند و میانگین سنی آنها بین 22 تا 26 سال بوده است. داده های پژوهش حاضر از برگه های نگارشی مرتبط با آزمون های میان ترم و پایان ترم هفت دوره ی زبان آموزی این افراد گردآوری شده است. سپس 22 نوع خطای نحوی به دست آمده به صورت کمی و کیفی با توجه به نوع، منشا و مقوله ی نحوی خطا در سه سطح زبان آموزی مبتدی، متوسط و پیشرفته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که خطاهای بین زبانی با منشا زبان مادری با %72 دارای بیشترین بسامد بوده است. همچنین با توجه به انواع خطا، خطاهای جایگزینی و حذف به ترتیب با %47.1 و %34.9 بسامد بیشتری نسبت به سایر انواع خطا داشتند. در میان مقوله های نحوی نیز خطاهای مربوط به گروه حرف اضافه ای با %43.4 دارای بیشترین بسامد بود. نتایج بررسی های کمی نشان داد که بسامد خطاها در سطح مقدماتی %41.8، در سطح متوسط %34.8 و در سطح پیشرفته %23.4 است که این موضوع بیانگر کاهش میزان خطاها با پیشرفت سطح زبان آموزان و تسلط بیشتر آنها بر زبان مقصد است. همچنین اهمیت نسبی هر نوع خطا نیز در مقاله ی حاضر مورد بررسی قرار گرفته و وزن هر خطا در ارزیابی متون نوشتاری زبان آموزان مشخص شده است.
کلیدواژگان: تحلیل خطا، خطاهای نحوی، منشا خطا، اردوزبانان -
صفحات 71-96پژوهش حاضر به بررسی تاثیرات ساخت هجایی زبان فارسی معیار تاجیکی بر تلفظ واژه های زبان فارسی معیار ایران و وام واژه های مشترک میان این دو زبان می پردازد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریه ی بهینگی -یکی از انشعاب های اخیر دستور زایشی- و یادگیری زبان در این نظریه است. روش پژوهش، توصیفی -تحلیلی و میدانی بوده و داده های پژوهش از طریق عرضه ی واژه ها و وام واژه های رایج در زبان فارسی ایران به ده فارسی آموز تاجیکی در دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) فراهم گردیده است. در این پژوهش تلاش شده است که خطاهای زبان آموزان در تلفظ آن دسته از واژه های فارسی یا وام واژه هایی که دارای خوشه های همخوانی آغازی و پایانی هستند، مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، نگارندگان، داده های گردآوری شده را با توجه به تفاوت مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر ساخت هجا در دو زبان فارسی معیار ایران و فارسی معیار تاجیکستان مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که برخی از خطاهای فارسی آموزان تاجیکی که تحت تاثیر مرتبه بندی محدودیت های ساخت هجایی زبان فارسی تاجیکی است، بعد از 16 هفته اقامت در ایران، قرار گرفتن در معرض زبان فارسی معیار ایران، 240 ساعت کلاس آموزشی و همچنین، در صورت مهلک نبودن نقض آن ساخت در زبان تاجیکی، قابل اصلاح می باشد، اما در ساخت هایی که در مرتبه بندی زبان فارسی تاجیکی محدودیت های بلند مرتبه وجود دارد، زبان آموزان ساخت های زبان اول خود را حفظ کرده و از آن محدودیت ها تخطی نکرده اند. با این حال، نباید از نظر دور داشت که برخی از اشتباهات زبان آموزان ناشی از تعمیم های نادرست و ویژگی های «زبان میانی» آنها است که در بسیاری از موارد از زبان مبدا نشات گرفته و گاهی ناشی از تصوری است که در مورد زبان مقصد در ذهن زبان آموزان شکل گرفته است.
کلیدواژگان: نظریه ی بهینگی، ساخت هجایی، خوشه های دو همخوانی، محدودیت، مرتبه بندی -
صفحات 91-116هدف از پژوهش حاضر، تحلیل خطاهای نوشتاری فارسی آموزان آلمانی زبان در سطح مقدماتی است؛ به همین منظور، خطاهای موجود در نگارش نویسه های نوشتاری 34 زبان آموز مقدماتی زبان فارسی به روش خودانگیخته گردآوری و با توجه به طبقه بندی های فیزیاک (1981)، کشاورز (1999) و ضیاحسینی (1994) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. داده های تحقیق شامل 850 خطا، موسوم به خطاهای املایی-واجی است که مربوط به نویسه ها و حروف آنها در واژه ها می باشد. خطاهای موجود با توجه به فرایندهای واجی به ترتیب در گروه های جایگزینی نادرست، افزایش نادرست، کاهش نادرست و ترتیب نادرست نویسه و همچنین با توجه به منشا وقوع در دو گروه خطاهای میان زبانی و خطاهای درون زبانی طبقه بندی شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که منشا وقوع 672 خطای واجی، میان زبانی است و 218 خطای دیگر نیز از منشا درون زبانی برخوردار هستند. همچنین، بروز 671 خطای واجی از فرایند جایگزینی نادرست، 316 خطا از فرایند افزایش نادرست، 268 خطا از فرایند کاهش نادرست و 25 خطای دیگر هم از فرایند ترتیب نادرست نویسه ناشی شده است که در این میان، فرایند جایگزینی نادرست نویسه دربرگیرنده ی دو فرایند دیگر یعنی افزایش و کاهش نادرست نویسه می باشد. بسامد وقوع فرایندهای واجی در پیدایش خطاها نیز محاسبه و در جداول مربوط ارائه شده است. تحقیق حاضر نشان دهنده ی این است که زبان فارسی به عنوان زبان دوم، نسبت به تداخل زبان آلمانی به عنوان زبان مادری، تاثیر بیشتری در بروز خطاها دارد.
کلیدواژگان: خطاهای املایی، واجی، واج، نویسه، فرایند تولید خطا، تداخل -
صفحات 117-135در حوزه ی فراگیری زبان دوم، همواره این فرضیه وجود داشته است که زبان آموزان، عناصری از زبان مادری خود را در زبان دوم به کار می گیرند. در پی این فرضیه، نظریه های زیادی نیز مطرح شده است که این پژوهش با توجه به نظریه ی «تحلیل خطا» به بررسی خطاهای نحوی 133 دانش آموز تالشی زبان مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی روستاهای عنبران بالا و پایین شهرستان نمین استان اردبیل در نگارش به زبان فارسی پرداخته است. بدین منظور، انواع خطاهای دستوری از متن های نگارش یافته توسط دانش آموزان تالشی زبان استخراج شده و سپس با بررسی خطاها، دلایل و منابع ایجاد خطا مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته تا مشخص شود خطاها در چه مواردی و به چه دلایلی ایجاد شده اند. مبنای نظری این واکاوی، دسته بندی کوردر (1975) بوده است که اعتقاد دارد خطاها، بر پایه ی منابع ایجاد خطا، به سه دسته ی «خطاهای بین زبانی»، «خطاهای درون زبانی» و «خطاهای آموزشی» تقسیم می شوند. داده های به دست آمده از تحلیل خطاهای دانش آموزان تالشی زبان نشان داد که انواع خطاهای نحوی در نوشتار این زبان آموزان وجود دارد، ولی تعداد «خطاهای آموزشی» نسبت به دیگر خطاها بیشتر است. در میان انواع خطاهای تفکیک شده، خطاهای «عدم مطابقت شناسه ی فعل با فاعل (نهاد)»، به ویژه در میان خطاهای آموزشی، بیشتر از دیگر انواع خطاها بوده است؛ یافته های این پژوهش علاوه بر آن که توصیفی از خطاهای تولید شده توسط دانش آموزان تالشی زبان را ارائه می دهد، می تواند بر ضرورت بهبود و اصلاح روش های تدریس و منابع آموزشی مانند کتاب های آموزش زبان فارسی تاکید نماید تا از این طریق شاهد کاهش خطاهای آموزشی نیز باشیم.
کلیدواژگان: خطاهای بین زبانی، خطاهای درون زبانی، خطاهای آموزشی