فهرست مطالب

کهن نامه ادب پارسی - سال پنجم شماره 4 (پیاپی 14، زمستان 1393)

فصلنامه کهن نامه ادب پارسی
سال پنجم شماره 4 (پیاپی 14، زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/12
  • تعداد عناوین: 6
|
  • داود اسپرهم، زهرا چمنی نمینی * صفحات 1-25

    امروزه گسترش تحقیقات و تعمق های علمی در میراث گرانبهای ادبیات فارسی زمینه مناسبی را برای پی گیری مطالعات تطبیقی و مقایسه آثار ادبی از جنبه های مختلف فراهم کرده است. این مقاله تلاشی است برای مقایسه محتوایی دو اثر ارزش مند در زمینه ادبیات عرفانی، یعنی حدیقه الحقیقه سنایی غزنوی و مرصاد العباد نجم الدین رازی که عمدتا بر مبنای دیدگاه «بینامتنیت» و نیز «ترامتنیت» صورت گرفته است. ترامتنیت، که نخستین بار کریستوا (دهه 1960) آن را مطرح کرد و بعدها ژرار ژنت این مفهوم را گسترش داد، دربرگیرنده کلیه روابط یک متن با متن های دیگر است و در واقع به بررسی روابط تاثیرپذیری و تاثیرگذاری دو یا چند متن متمایز می پردازد. در این مقاله، به نتایج مستندی از مقایسه معیارهایی مانند «نحوه آغاز»، «شیوه فصل بندی»، «استفاده از نقل قول های صریح و غیرصریح»، «مقدمه»، «پردازش مضمون»، «نوع برخورد با تصوف»، «نقد و تفسیر آثار از سوی یک دیگر»، و «الهام گرفتن آن ها از هم» بر مبنای «نظریه ترامتنیت ژنت» دست یافته ایم.

    کلیدواژگان: نثر فارسی، حدیقه الحقیقه، مرصاد العباد، محتوا، تطبیق، ترامتنیت
  • سمیرا بامشکی، نسیم زحمتکش صفحات 27-53
    «روایت در روایت» یا «داستان درونه ای» روایتی است که در روایتی دیگر، که به مثابه چهارچوبی برای آن است، درونه گیری شود. با وجود گستردگی آثاری که از این شگرد روایی بهره برده اند، هیچ منبعی که فهرستی از این آثار را فراهم کرده باشد در دسترس نیست تا به استناد آن پژوهش گران بتوانند گام های بعدی را برای شناسایی و بررسی نقش و کارکرد داستان های درونه ای ادب فارسی بردارند. از این رو پرسش این پژوهش بررسی و بازنمایی سیر داستان های درونه ای در ادبیات فارسی تا پایان قرن نهم هجری است. روش پژوهش بر بنیان «مدل طبقه بندی اسکولز و کلاگ» به مطالعه سیر تاریخی درونه گیری های روایی پرداخته است. بر بنیان این طبقه بندی، میان دو گونه ادبی «تجربی» و «روایت مدار» تمایز است. آن گروه از آثار ادبی که در شاخه ادبیات «تجربی» قرار می گیرند، از این پژوهش خارج اند. در مقابل، این پژوهش به شاخه ادبی «روایت مدار» می پردازد. نتایج به دست آمده با توجه به بررسی های انجام شده عبارت است از این که دامنه کاربرد این شیوه روایی در ادبیات فارسی چنان گسترده است که پیوستاری از متون داستانی منثور عامیانه تا آثار منظوم عرفانی و تعلیمی را دربر می گیرد. شگرد داستان درونه ای در طیف گسترده ای از ژانرهای گوناگون حضور دارد؛ از گونه های تعلیمی گرفته تا گونه های روایت مدار. هم چنین با توجه به نقشی که داستان درونه ای در پیش برد پیرنگ دارد انواع سه گانه داستان درونه ای کشف شد: ابزاری، شالوده ای، و ترکیبی.
    کلیدواژگان: داستان درونه ای، روایت در روایت، روایت مدار، اسکولز و کلاگ
  • غلامرضا سالمیان، سهیل یاری گلدره صفحات 55-72
    در دانش تصحیح متون، هرچه اقدم نسخ به زمان زندگی مولف نزدیک تر باشد، به شرط رعایت قواعد تصحیح علمی، استواری متن تصحیحی بیش تر است. متاسفانه از بسیاری از متون ارزش مند زبان فارسی نسخه ای کهن باقی نمانده است. در چنین حالی، متون واسطه ای (تذکره ها، جنگ ها، مجموعه ها، و سایر متون نظم و نثر)، که بخشی از متن مورد نظر را تضمین کرده باشند، نقش مهمی در یافتن صورت درست ضبط کلمات ایفا می کنند. در پژوهش حاضر با این پرسش که «آیا می توان با کمک متون واسطه ای برخی از کاستی های تصحیح دیوان معزی را مرتفع کرد؟» و با بهره گیری از چنین متونی به بررسی دیوان شاعر پرداخته شد. حاصل پژوهش عبارت است از 25 پیش نهاد تصحیحی جدید به علاوه یادکرد حدود 45 بیت از معزی که در دیوان چاپی او نیامده است.
    کلیدواژگان: تصحیح متون، معزی، شعر فارسی، تذکره ها، جنگ ها
  • فرزان سجودی، زینب اکبری اکبری صفحات 73-97
    شرح حال نویسی عرفانی، به طور کل، و «مقامات نویسی»، نگارش شرح حال یکی از اولیا و مشایخ صوفیه، به طور خاص، نقش ویژه ای در گذشته فرهنگی و اجتماعی ایرانیان داشته و در ذهن و زبان بهترین شاعران و نویسندگان فارسی زبان، پس از قرن پنجم، تاثیر عمده ای به جای گذاشته است، بنابراین، یکی از ژانرهای مهم تاریخ ادبیات عرفانی به شمار می ر ود؛ گرچه، با همه ارزش و اهمیتش، چنان که باید شکافته و شناخته نشده است. پژوهش حاضر تلاشی است برای بررسی زبان و گفتمان دو متن از این نوع و مقایسه تفاوت ها و تغییراتی که در جریان تحولات نهاد تصوف در زبان این گونه متون بروز و ظهور یافته است. متن نخست، سیرت ابن خفیف (د 371 ق)، که به دست ابوالحسن دیلمی و در نیمه دوم قرن چهارم تالیف شده، از قدیم ترین مقامات مشایخ صوفیه است و مقامات ژنده پیل، کهن ترین و گسترده ترین شرح حال احمد جام (د 536 ق)، آخرین نمونه از مقامات عرفانی است که از قرن ششم (تا زمان حمله مغول) در دست داریم. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی است، اما در فرایند تحقیق، هر جا لازم بود، از داده های کمی استفاده شد. در پژوهش حاضر، داده ها و اطلاعات (حکایات مندرج در مقامات) بر اساس مبانی روش شناسی فرکلاف در سه سطح، «توصیف»، «تفسیر»، و «تبیین»، تحلیل شده است.
    کلیدواژگان: تحلیل انتقادی گفتمان، مقامات مشایخ صوفیه، زبان شناسی نظام مند نقش گرا
  • علی حسن سهراب نژاد، عبدالصمد حق نظر صفحات 99-122
    تاریخ بلعمی (از تاریخ های عمومی عالم) و تاریخ بیهقی (از تاریخ های خصوصی دوره غزنویان) از شاه کارهای تاریخی و ادبی ایران زمین به شمار می روند. به رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن ها انجام شده، از دید تطبیقی و از ابعاد مختلف تاریخی و ادبی، نظیر سبک و اسلوب تاریخ پردازی، اصول روایت، و زبان، تا کنون کم تر بدان ها توجه شده است. این دو اثر، که از برجسته ترین نمایندگان دوره نخستین تاریخ نگاری و از آثار مهم سبک نثر مرسل و بینابین ادبیات منثور ایران اند، به سبب برخی تجانس های انکار ناپذیر، از جمله کاربرد آگاهانه یا ناآگاهانه اصول روایت و داستان پردازی، ظرفیت مطالعه تطبیقی را دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و بررسی ویژگی های روایی و داستانی تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی از جمله زاویه دید، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، لحن، و فضا، برخی شباهت ها و تفاوت های این دو شاه کار را از این حیث به دست دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع زاویه دید در تاریخ بیهقی بیش از تاریخ بلعمی است. در تاریخ بیهقی به شخصیت ها بیش از کنش ها و حوادث پرداخته شده و این اثر تاریخی شخصیت محور به شمار می آید، اما تاریخ بلعمی بیش تر تاریخ کنش محور است. بیهقی در صحنه پردازی موفق تر از بلعمی است. هم چنین، عناصر لحن، فضا، و رنگ در تاریخ بیهقی پرداخته تر و ماهرانه تر از تاریخ بلعمی است و مجموعه این عوامل باعث جذابیت بیش تر آن شده است.
    کلیدواژگان: تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، زاویه دید، شخصیت پردازی، عناصر روایت
  • امیرحسین مدنی صفحات 123-141
    یکی از صفاتی که برخی مقامات نویسان به احمد جام نسبت داده اند «امی بودن» وی است. آنان، با انتساب چنین صفتی به شیخ جام، همه گفته های او را برگرفته از الهام ربانی و کشف و شهود عارفانه می دانند. اگر، بنا به نوشته این مقامات نویسان، همه آثار و نوشته های احمد جام متاثر از «الهامات غیبی» باشد، این همه شباهت میان آثار او با نوشته های مشایخ متقدم چه می شود؟ و چگونه می توان این مشابهت ها را توجیه کرد؟ آیا مقامات نویسان، با این همه اصرار به نقش «الهام» در آثار شیخ، تلویحا نخواسته اند که او را با «نبی امی» برابر سازند؟ و از این راه بر مقامات و کرامات شیخ نزد آیندگان بیفزایند؟
    در این مطالعه کوشیده ایم، ضمن مقدمه ای درباره «الهام و وحی دل» عارفان، به سوالات یادشده پاسخ دهیم. بدین منظور، آثار منثور شیخ جام را با شش اثر عرفانی متقدم سنجیدیم و به بررسی و تحلیل تشابهات تفسیری تاویلی و هم چنین تشابهات عرفانی این آثار پرداختیم و با نمودن وجوه تشابه به اثبات این نکته پرداختیم که احمد جام، بر اثر مطالعه و تحقیق، با میراث عرفانی پیش از خود کاملا آشنا بوده و آثار او ترکیبی است از الهامات الهی و متاثر از گفته ها و نوشته های مشایخ پیشین.
    کلیدواژگان: احمد جام، الهام، امی، تشابهات تفسیری و عرفانی، عارفان متقدم
|
  • Davoud Esparham, Zahra Chamani Namini Pages 1-25

    Today the expansion of researches and scientific deliberations in rich the heritage of Persian literature، provide an appropriate condition for comparative study in literary books. This research benefitting from Intertextuality and Transtextuality methods compares contents of two valuable books in theosophical Persian literature field: Hadiqat-o alhaqiqeh by Sanaei Qaznavi and Mersadolebad by Najm-e Razi. Transtextuality method was first introduced by Julia Kristeva (1960th) and then was developed by Gérard Genette. According to Gérard Genette transtextuality is «all that sets the text in relationship، whether obvious or concealed، with other texts» and it «covers all aspects of a particular text». Genette described transtextuality as a «more inclusive term» than intertextuality. In this research، we find such documentary results through comparison “beginning style”، “classification type”، “explicit & indirect quotation”، “introduction”، “Theme & content”، “interaction to Sufism”، “interpretation and criticism of each other” and “inspiring each other” in mentioned books.

    Keywords: Persian prose, Hadiqat, o alhaqiqeh, Mersadolebad, content, comparison, Transtextuality, intertextualituy
  • Samira Bameshki, Nassim Zahmatkesh Pages 27-53
    “Story within story” or “embedded narrative” is “a combination of narrative sequences such that one sequence is embedded in another one”. Despite the extensive use of this technique, there is no comprehensive source for researchers. Thus, the main aim of this article is to provide a history of embedded narrative in Persian literature from the beginning to ninth century. Results show an expansive use of this technique in narrative genre; a continuum from fictional to didactic and mystical works. Moreover, on the basis of the role of embedded narrative in plot, the trilogy kinds of embedding are discovered: instrumental, structural and synthetic.
    Keywords: Story, embedded narrative, survey, story within story
  • Gholamreza Salemiyan, Soheyl Yari Goldareh Pages 55-72
    In correcting the texts, the closer the oldest version to the life time of the author the more stable the corrected text, in case the rules of scientific correction are met. Unfortunately, the oldest version of lots of valuable Persian texts have not survived throughout the history. Mediatory texts such as biographies, collections of poems and other poetic and non-poetic texts which guarantee some parts of the texts, have an important role in finding the correct forms of recording the words. In the present study, we questioned whether it is possible to eliminate some of the weak points of the correction of the Divan of Moezzi, and we used such texts for investigating his Divan. The results of the study is composed of twenty-five novel correcting suggestions in addition to mentioning forty-five couplets of Moezzi which has not been mentioned in his printed Divan.
    Keywords: Correcting Texts, Moezzi, Persian Poems, Biographies, Collections of old Poems
  • Farzan Sojudi, Zeinab Akbari Pages 73-97
    Hagiographic literature and specifically “maqamat”, meaning recording one of the Sufi sheiks’ life and behavior, have had a critical role in our social and cultural past and an outstanding effect on our best poet's minds and language after the 5th century. Therefore it’s one of the prominent genres of mystical literature. Though theyve had such significant role, not much study on them has been done yet. This paper analyses the language and discourse of two texts of this type and comperes the contrasts and conversions that appears through Sufism organization, in these text's language. The first text, Sirat-ibn Khafif, composed by Abolhasan deylami (died in 173), is one of the most primitive hagiographies. The other one, Maqamat-i zhanda pil, one of the most archaic biographies of Ahmad Jam (died in 541), is in fact regarded as the last hagiography until before the end of the 6th century and Mongol invasion.
    Keywords: critical discourse analysis, Sufi master's maqamat, systemic functional linguistics
  • Ali Hassan Sohrabnejad, Abdol, Samad Haghnazar Pages 99-122
    Tārīkh-e Bayhaqī and Tārīkh-e Balami are considered two masterpieces of Persian history. However despite many studies done on the two books, no comprehensive study is done from the perspectives of comparative, historical and literary criticism on aspects such as narrating history style and language. Nonetheless, these two books are proper examples for comparative studies as they principles of narrative and storytelling are traceable in them. The present study is to study the characteristics of narrative and fictional aspects of the two texts including perspective, character, tone and atmosphere in order to show some of the similarities and differences between the two masterpieces. Some of the results of this study indicate that the diversity of perspective in Tārīkh-e Bayhaqī is more than Tārīkh-e Balami. In Beihaghi's text the focus is more on characters than on action while Balami's text is more action-oriented. Beihaghi is more successful in stage-setting than Balami, as well as in elements of tone and atmosphere. These factors make the former text more vivid and so more attractive to the reader.
    Keywords: Tarikh e Bayhaqi_Tarikh e Balami_Principles of Narrative_Perspective_Character
  • Amir Hossein Madani Pages 123-141
    Illiteracy is one of the traits some writers have attributed to Ahmad Jam. These writers know his whole speeches spiritual intuition and divine inspirations. According to these writers if all traces and writings of Ahmad Jam are under the impact of” DIEX EX MACHINA” therefore, a question is posed: what is all this similarity between his traces with writings of the sheiks before him? We believe these arent accidental. Thus, these writers indirectly wanted to equalize him with the illiterate prophet and increase his prominence and status for the posterity in this way by means of this persistence in the role of inspiration in sheikh’s traces. In this article, we have tried to answer these questions starting with an introduction to revelation and heart inspiration. Then we have tried to compare sheikh Jam's prose traces with six of his preceding mystical traces and we have allocated a time for the survey and the analysis of interpretive similarities, clarifying the differences and resemblances of these traces. We prove that Ahmad Jam had totally been familiar with his preceding mystical heritage and these traces are a combination of divine inspiration and compliance with speeches and writings of preceding sheiks.
    Keywords: Ahmad Jam, Illiterate, inspiration, former Sufis, Mystic, Interpretive similarities